معنی آذرنگی آذرنگی به رنگ آتش، سرخ رنگ، برای مثال سیه را سرخ چون کرد آذرنگی / چو بالای سیاهی نیست رنگی؟ (نظامی۱۴ - ۱۳۵) تصویر آذرنگی فرهنگ فارسی عمید
آذرنگی آذرنگی منسوب به آذرنگ، آتشی. برنگ آتش: سیه را سرخ چون کردآذرنگی چو بالای سیاهی نیست رنگی. نظامی لغت نامه دهخدا
آذرنگ آذرنگ اندوه، رنج، محنت، برای مِثال ز فرزند بر جان و تنت آذرنگ / تو از مهر او روزوشب چون نهنگ (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۱۰۳)دمار، روشن، برای مِثال فروغی پدید آمد از هر دو سنگ / دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ (فردوسی - ۱/۳۰ حاشیه)آتش فرهنگ فارسی عمید
آذرنوش آذرنوش پاکدین، شیرین، دل انگیز، نوش آذر، آتش جاویدان، گرمای همیشگی، نام دومین آتشکده از هفت آتشکده بزرگ ایرانیان فرهنگ نامهای ایرانی