جدول جو
جدول جو

معنی postur - جستجوی لغت در جدول جو

postur
حالت بدن، وضعیت بدن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

کشیش، چوپان، گله داری کردن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
فرض کردن، فرض
دیکشنری پرتغالی به فارسی
مالک بودن، در اختیار داشتن، دارا بودن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
نقطه گذاری کردن، نمره، امتیاز دادن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
کشیش، پروتستان
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشرفت، بهبود، پیشبرد، پیشرفته
دیکشنری لهستانی به فارسی
دوست داشتن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
چرا کردن، چرا
دیکشنری پرتغالی به فارسی
پس از مرگ
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
بر تست کردن، نان تست
دیکشنری پرتغالی به فارسی
پرورش دادن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پس از مرگ
دیکشنری هلندی به فارسی
پس از مرگ
دیکشنری آلمانی به فارسی
ژست گرفتن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
پرسش کردن، قرار دادن، ژست گرفتن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
شرط بندی کردن، شرط بندی، قمار کردن، ذین گذاشتن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
هزینه داشتن، هزینه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
حالت بدن، موقعیت، موضع
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
چرا کردن، مرتع
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
حالت بدن، وضعیت بدن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
حالت بدن، وضعیت بدن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
حالت بدن، وضعیت بدن، موضع
دیکشنری پرتغالی به فارسی
قامت، منظّم بودن
دیکشنری لهستانی به فارسی
صورتی، صورتی تر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
گله داری کردن، کشیش
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
فرض کردن، فرض
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
حالت بدن، وضعیت بدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دارا بودن، در اختیار داشتن، مالک بودن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
ذین گذاشتن، شرط بندی، شرط بندی کردن، قمار کردن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
کشیش
دیکشنری فرانسوی به فارسی
فرض کردن، برای درخوٰاست
دیکشنری فرانسوی به فارسی
پوشیدن، حمل کردن، شانه زدن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
بر تست کردن، کباب
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
ژست گرفتن
دیکشنری پرتغالی به فارسی