معنی poseer
poseer
دارا بودن، در اختیار داشتن، مالک بودن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با poseer
poser
poser
پُرسِش کَردَن، قَرار دادَن، ژِست گِرِفتَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
roseur
roseur
صورَتی، صورَتی تَر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
pasear
pasear
دُور زَدَن، گَشت و گُذار
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
poseedor
poseedor
دارَندِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
pousser
pousser
زَدَن، فِشار دَهید، وادار کَردَن، هُل دادَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
passer
passer
عُبور کَردَن، عُبور کُنَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
porter
porter
پوشیدَن، حَمل کَردَن، شانِه زَدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
pomper
pomper
پُمپ کَردَن، پُمپ
دیکشنری فرانسوی به فارسی
potere
potere
تَوانِستَن، آب نَبات، قُدرَت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی