معنی postular
postular
فرض کردن، فرض
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با postular
postular
postular
فَرض کَردَن، فَرض
دیکشنری پرتغالی به فارسی
postuler
postuler
فَرض کَردَن، بَرایِ دَرخوٰاست
دیکشنری فرانسوی به فارسی
postulare
postulare
فَرض کَردَن، فَرض
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
postulat
postulat
فَرضیِّه سازی، فَرض
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
postulador
postulador
مُدَّعی، فَرضیِّه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
postulato
postulato
فَرضیِّه سازی، فَرض
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
postulador
postulador
مُدَّعی، فَرضیِّه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
postulant
postulant
مُدَّعی
دیکشنری لهستانی به فارسی
costurar
costurar
سوزَن زَدَن، دوختَن، دَستکاری کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی