معنی postęp
postęp
پیشرفت، بهبود، پیشبرد، پیشرفته
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با postęp
dostęp
dostęp
دَسترَسی، دَسترَسی پِیدا کُنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
postępy
postępy
پیشرَوی ها، مَواد پِیشرَان
دیکشنری لهستانی به فارسی
postur
postur
حالَت بَدَن، وَضعِیَت بَدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
podstępy
podstępy
فَریب کاری ها، مُتَقَلِّب
دیکشنری لهستانی به فارسی
posto
posto
مَکان، مَحَل
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
wstęp
wstęp
وُرُود
دیکشنری لهستانی به فارسی