معنی postuler
postuler
فرض کردن، برای درخوٰاست
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با postuler
postular
postular
فَرض کَردَن، فَرض
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
postular
postular
فَرض کَردَن، فَرض
دیکشنری پرتغالی به فارسی
postulare
postulare
فَرض کَردَن، فَرض
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
postulat
postulat
فَرضیِّه سازی، فَرض
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
postuleren
postuleren
فَرض کَردَن، فَرض
دیکشنری هلندی به فارسی
posture
posture
حالَت بَدَن، وَضعِیَت بَدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
populer
populer
مَحبوب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
postur
postur
حالَت بَدَن، وَضعِیَت بَدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی