معنی pomiar - جستجوی لغت در جدول جو
pomiar
اندازه گیری
ادامه...
اَندازِه گیری
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
polir
صاف و برّاق کردن، جلا دادن
ادامه...
صاف و بَرّاق کَردَن، جَلا دادَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
dominar
سلطه داشتن، مسلّط شوند، استاد شدن، غلبه کردن
ادامه...
سُلطِه داشتَن، مُسَلَّط شَوَند، اُستاد شُدَن، غَلَبِه کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
nomear
منصوب کردن، نام، نام گذاشتن، نامزد کردن
ادامه...
مَنصوب کَردَن، نام، نام گُذاشتَن، نامزَد کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
odiar
نفرت داشتن، نفرت
ادامه...
نَفرَت داشتَن، نَفرَت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
podar
حذف کردن، هرس کنید
ادامه...
حَذف کَردَن، هَرَس کُنید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
posar
ژست گرفتن
ادامه...
ژِست گِرِفتَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
vomir
استفراغ کردن
ادامه...
اِستِفراغ کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
tomar
برداشتن، گرفتن، دست گرفتن
ادامه...
بَرداشتَن، گِرِفتَن، دَست گِرِفتَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
pomijać
رد کردن، تحقیر کردن
ادامه...
رَد کَردَن، تَحقِیر کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
umiar
میانه روی، متوسّط
ادامه...
میانِه رَوی، مُتِوَسِّط
دیکشنری لهستانی به فارسی
podar
حذف کردن، هرس کنید
ادامه...
حَذف کَردَن، هَرَس کُنید
دیکشنری پرتغالی به فارسی
posar
ژست گرفتن
ادامه...
ژِست گِرِفتَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
polir
صاف و برّاق کردن، جلا دادن
ادامه...
صاف و بَرّاق کَردَن، جَلا دادَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
odiar
نفرت داشتن، نفرت
ادامه...
نَفرَت داشتَن، نَفرَت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
piar
صدای جیر جیر کردن
ادامه...
صِدایِ جیر جیر کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
copiar
کپی کردن، کپی کنید
ادامه...
کُپی کَردَن، کُپی کُنید
دیکشنری پرتغالی به فارسی
pompare
پمپ کردن، پمپ
ادامه...
پُمپ کَردَن، پُمپ
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
nominar
نامزد کردن
ادامه...
نامزَد کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
pomper
پمپ کردن، پمپ
ادامه...
پُمپ کَردَن، پُمپ
دیکشنری فرانسوی به فارسی
vomitar
استفراغ کردن
ادامه...
اِستِفراغ کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
poblar
سکنه گذاری کردن، پر جمعیت کردن
ادامه...
سَکَنِه گُذاری کَردَن، پُر جَمعِیَت کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
premiar
اعطا کردن، پاداش، جایزه دادن
ادامه...
اِعطا کَردَن، پاداش، جایِزِه دادَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
rociar
اسپری کردن، اسپری، پاشیدن
ادامه...
اِسپَری کَردَن، اِسپَری، پاشیدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
copiar
کپی کردن، کپی کنید
ادامه...
کُپی کَردَن، کُپی کُنید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
pompier
آتش نشان
ادامه...
آتَش نِشان
دیکشنری فرانسوی به فارسی
dominar
استاد شدن، استاد، سلطه داشتن، غلبه کردن
ادامه...
اُستاد شُدَن، اُستاد، سُلطِه داشتَن، غَلَبِه کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
vomitar
استفراغ کردن
ادامه...
اِستِفراغ کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
rozmiar
اندازه، اندازه گیری
ادامه...
اَندازِه، اَندازِه گیری
دیکشنری لهستانی به فارسی
apoiar
پشتیبانی کردن، پشتیبانی می کند، حمایت کردن
ادامه...
پُشتیبانی کَردَن، پُشتیبانی می کُنَد، حِمایَت کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
povoar
سکنه گذاری کردن، مردم
ادامه...
سَکَنِه گُذاری کَردَن، مَردُم
دیکشنری پرتغالی به فارسی
poupar
صرف کردن، ذخیره کنید
ادامه...
صَرف کَردَن، ذَخیرِه کُنید
دیکشنری پرتغالی به فارسی
premiar
اعطا کردن، پاداش، جایزه دادن
ادامه...
اِعطا کَردَن، پاداش، جایِزِه دادَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
zombar
تمسخر کردن، مسخره کردن، لطیفه گفتن
ادامه...
تَمَسخُر کَردَن، مَسخَرِه کَردَن، لَطیفِه گُفتَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
piar
صدای جیر جیر کردن، جیک
ادامه...
صِدایِ جیر جیر کَردَن، جیک
دیکشنری پرتغالی به فارسی