معنی tomar
tomar
برداشتن، گرفتن، دست گرفتن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با tomar
atomar
atomar
بِه طُورِ اَتُمی، اَتُمی
دیکشنری آلمانی به فارسی
tocar
tocar
لَمس کَردَن، ضَربِه بِزَنید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
towar
towar
کالا، کالیبرِه کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
tocar
tocar
زَنگ زَدَن، لَمس کُنید، لَمس کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی