معنی zombar
zombar
تمسخر کردن، مسخره کردن، لطیفه گفتن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با zombar
zumbar
zumbar
زَنبور زَدَن، وِزوِز
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
nombrar
nombrar
مَنصوب کَردَن، نام، نام گُذاشتَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
formbar
formbar
قابِلِ تَغییر، چَکُّش خوٰار
دیکشنری آلمانی به فارسی
hambar
hambar
بی طَعم، بی مَزِّه، بی مَزِّه بودَن، بی روح
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
bomber
bomber
بَرآمَدِگی پِیدا کَردَن، بُمب اَفکَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
bombear
bombear
پُمپ کَردَن، پُمپ
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
tomber
tomber
اُفتادَن، سُقوط کَردَن، بِه زَمین اُفتادَن، زَمین خُوردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Somber
Somber
غَمگین
دیکشنری انگلیسی به فارسی
sombra
sombra
سایِه وار بودَن، سایِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی