معنی pomper
pomper
پمپ کردن، پمپ
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با pomper
romper
romper
پارِه کَردَن، شِکَستَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
pompier
pompier
آتَش نِشان
دیکشنری فرانسوی به فارسی
romper
romper
پارِه کَردَن، شِکَستَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
pompen
pompen
پُمپ کَردَن، پُمپاژ
دیکشنری هلندی به فارسی
ramper
ramper
حالَت خَزیدَن پِیدا کَردَن، خَزیدَن، زَحمَت کِشیدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
rompre
rompre
پارِه کَردَن، شِکَستَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
poseer
poseer
دارا بودَن، دَر اِختیار داشتَن، مالِک بودَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
bomber
bomber
بَرآمَدِگی پِیدا کَردَن، بُمب اَفکَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
camper
camper
اُردوگاه زَدَن، اُردوگاه
دیکشنری فرانسوی به فارسی