معنی dominar
dominar
سلطه داشتن، مسلّط شوند، استاد شدن، غلبه کردن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با dominar
dominar
dominar
اُستاد شُدَن، اُستاد، سُلطِه داشتَن، غَلَبِه کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
nominar
nominar
نامزَد کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
dominan
dominan
غالِب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dominer
dominer
سُلطِه داشتَن، مُسَلَّط شَوَند، غَلَبِه کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
dominare
dominare
سُلطِه داشتَن، مُسَلَّط شَوَند
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
nominal
nominal
نامی، اِسمی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
vomitar
vomitar
اِستِفراغ کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
denominar
denominar
اِصطِلاح کَردَن، نام، نامگُذاری کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
dominasi
dominasi
سُلطِه کامِل، سُلطِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی