جدول جو
جدول جو

معنی گوزهره - جستجوی لغت در جدول جو

گوزهره
(گَ / گُو زَ رَ / رِ)
گاوزهره. رجوع به گاوزهره شود
لغت نامه دهخدا
گوزهره
گاو دارو، ترسنده جبان بزدل: گر بود زان می چو زهره گاو خاطر گاو زهره شیر شکار... . (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گلچهره
تصویر گلچهره
(دخترانه)
گلچهر، آنکه چهره ای زیبا چون گل دارد، زیبا رو
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از گوهره
تصویر گوهره
(دخترانه)
نام روستایی در نزدیکی کرمانشاهان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از گوزاده
تصویر گوزاده
پهلوان زاده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بدزهره
تصویر بدزهره
بددل، ترسو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گوپاره
تصویر گوپاره
گواره، برای مثال وای از آن آوا که گر گوپاره آنجا بگذرد / بفکند نازاده بچه باز گیرد زاده شیر (منجیک - ۲۲۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جوزگره
تصویر جوزگره
گرهی که به شکل دکمه باشد، دکمه ای که از قیطان درست کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گاوزهرج
تصویر گاوزهرج
گاویزن، ماده ای شبیه زردۀ تخم مرغ که از میان زهرۀ گاو به دست می آوردند، مهرۀ زهرۀ گاو
اندرزا، جاویزن، گاودارو، گاوسنگ، گاوزهره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خرزهره
تصویر خرزهره
درختچه ای زینتی، بوته مانند و سمّی، با شاخه های باریک، گل های سرخ، سفید یا صورتی و برگ های دراز
زقّوم، جار، خوره، دفلیٰ، سمّ الحمار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گوباره
تصویر گوباره
گلۀ گاو، گواره، گاواره، کوپاره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گوزینه
تصویر گوزینه
جوزینه، حلوایی که با مغز گردو یا بادام درست کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گوزگره
تصویر گوزگره
جوزگره، گرهی که به شکل دکمه باشد، دکمه ای که از قیطان درست کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گاوزهره
تصویر گاوزهره
گاویزن، ماده ای شبیه زردۀ تخم مرغ که از میان زهرۀ گاو به دست می آوردند، مهرۀ زهرۀ گاو
اندرزا، جاویزن، گاودارو، گاوسنگ، گاوزهرج
ترسو، بزدل
فرهنگ فارسی عمید
(گَ / گُو هََ گُ لَ)
دهی است از دهستان چمچال بخش صحنه شهرستان کرمانشاهان. واقع در26هزارگزی جنوب باختری صحنه و 3هزارگزی شمال شوسۀ کرمانشاهان به هرسین. محلی دشت و هوای آن سردسیر و معتدل و سکنۀ آن 270 تن است. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول عمده آن غلات، توتون و حبوب و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. تابستان از راه فراش اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(گَ وِ زَ)
عقدۀ رأس و ذنب را گویند و آن دو نقطۀ تقاطع فلک حامل ومایل قمر است، و معرب آن جوزهر باشد. (برهان) (از انجمن آرا) (از آنندراج). در بندهشن فصل 5 بند 2 ’گوزهر’ و ’موش پریک’ با سیارات مربوط دانسته شده، ضد ماه و خورشید می باشند. ’پورداود، یسنا ج 1 ص 195 حاشیۀ 2’. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). رجوع به جوزهر شود
لغت نامه دهخدا
(گَ / گُو گِ رِهْ)
بر وزن و معنی جوزگره است و آن نوعی از گره باشد خوش نما و خوش طرح که مانند تکمه بر چیزها زنند. (برهان). گرهی است به ترکیب جوز یعنی گردکان که به جوزگره معروف است و بر کمربند زنند. (انجمن آرا) (آنندراج). نوعی از گره خوشنما و خوش طرح که مانند تکمه بر چیزها زنند، و جوزگره نیز گویند. (ناظم الاطباء). رجوع به شعوری ج 2 ص 327 شود:
پوستین بخیه چو از جیب نماید بندند
تسمه از گوزگره بر بن ریشش ناچار.
نظام قاری (دیوان البسه چ استانبول ص 13)
لغت نامه دهخدا
گله گاو و گاومیش: وای از آن آوا که گر گو پاره آنجا بگذرد بفکند نازاده بچه باز گیرد زاده شیر. (منجیک)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گاوزهره
تصویر گاوزهره
ترسو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوزاده
تصویر گوزاده
پهلوان زاده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوزشته
تصویر گوزشته
آفتی است که در روی برگ گردو ایجاد شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوزنده
تصویر گوزنده
کسی که بگوزد آنکه ضرطه دهد
فرهنگ لغت هوشیار
حلوایی که از مغز گردو سازند حلوای گوز چهار مغز: شربتی نیست بی گلو گیری هیچ گوزینه نیست بی سیری. (راحه الصدور)
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه چهره اش در لطافت و طراوت بگل ماند: غلامان گلچهره دلربای کمر بر کمر گرد تختش بپای. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
گله گاو و گاومیش: وای از آن آوا که گر گو پاره آنجا بگذرد بفکند نازاده بچه باز گیرد زاده شیر. (منجیک)
فرهنگ لغت هوشیار
گاو دارو، ترسنده جبان بزدل: گر بود زان می چو زهره گاو خاطر گاو زهره شیر شکار... . (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوزقره
تصویر قوزقره
پارسی است گوزغره کوچی در انگلیسی از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی گره خوشنما و خوش طرح بهیات گردو که مانند دگمه بر کمربند و غیره زنند جوز گره: پوستین بخیه چو از جیب نماید بندند تسمه از گوز گره بر بن ریشش ناچار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوزهرج
تصویر خوزهرج
پارسی تازی گشته خر زهره از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است بوته مانند از تیره های نزدیک تیره زیتونیان دارای شاخه های باریک با گلهای سرخ و سفید و برگهای دراز شبیه ببرگ بیدوسه تایی و تلخ و سمی از گیاهان زینتی است دفلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روزمره
تصویر روزمره
روزانه هر روز: کار روزمره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بدزهره
تصویر بدزهره
((بَ زَ رِ))
ترسو، بددل
فرهنگ فارسی معین
((خَ زَ رِ))
گیاهی است بوته مانند دارای شاخه های باریک با گل های سفید و سرخ و برگ های دراز و تلخ و سمی که از گیاهان زینتی است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از روزمره
تصویر روزمره
((مَ رِّ))
روزانه، هر روزه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از روزمره
تصویر روزمره
روزانه، همه روزه
فرهنگ واژه فارسی سره