جدول جو
جدول جو

معنی گرمداری - جستجوی لغت در جدول جو

گرمداری
فلفل سیاه
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مرزداری
تصویر مرزداری
نگهبانی از مرز، اداره ای که به کارهای مرزداران رسیدگی می کند، ادارۀ گارد سرحدی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرم دار
تصویر گرم دار
غصه دار، اندهگین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شرمساری
تصویر شرمساری
خجلت، شرمندگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خریداری
تصویر خریداری
خریدار بودن، عمل خریدار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرغداری
تصویر مرغداری
شغل و عمل مرغدار، مکانی برای پرورش مرغ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گاوداری
تصویر گاوداری
شغل و عمل گاودار، جایی که در آن گاو نگهداری می کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرفتاری
تصویر گرفتاری
اسارت، دربند بودن، کنایه از دچار شدن، کنایه از رنج و زحمت و شغل و کار بسیار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دامداری
تصویر دامداری
دام پروری، شغل و عمل دام پرور، نگهداری و پرورش حیوانات اهلی، محل پرورش حیوانات اهلی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرفتاری
تصویر گرفتاری
مواخذه، اسیری، بیچارگی، درماندگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وامداری
تصویر وامداری
مدیونی، بدهکاری، مقروضی
فرهنگ لغت هوشیار
شغل و عمل مرز دار، اداره ایست که بامور مرزداران رسیدگی کند گارد سرحدی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوشداری
تصویر گوشداری
حالت و چگونگی گوشدار، محافظت
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به گرمسیر: اگر چه جای باشد گرمسیری نشاید کرد با سرما دلیری. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
دارای گوهر بودن، دارای نژاد نیک بودن اصالت خانوادگی، دارای جوهر بودن (تیغ شمشیر و جز آن)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علمداری
تصویر علمداری
عمل و شغل علمدار نگهبانی علم در جنگ ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طرفداری
تصویر طرفداری
پشتیبانی، مرز داری، جاداری عمل و شغل طرفدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرمساری
تصویر شرمساری
حالت و کیفیت شرمسار خجلت شرمندگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سراداری
تصویر سراداری
عمل و شغل سرایدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دامداری
تصویر دامداری
نگهبانی دام، صیدکردن، پروردن حیوانات اهلی چون گوسفند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خریداری
تصویر خریداری
خرید ابتیاع
فرهنگ لغت هوشیار
معاشرت کننده دوست رفیق: گرم دارانت ترا گوری کنند طعمه موران و مارانت کنند. (مثنوی) غصه دار اندوهگین: شب در آن حجره نشست آن گرم دار بر امید و عده آن یار غار... (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خریداری
تصویر خریداری
خرید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دامداری
تصویر دامداری
نگاه داری و پرورش جانوران اهلی مانند گوسفند، گاو، اسب، شتر و مانند آن ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گرفتاری
تصویر گرفتاری
بیچارگی، درماندگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طرفداری
تصویر طرفداری
Partiality
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گرفتاری
تصویر گرفتاری
Enmeshment, Entrapment, Spasmodic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
فلفل
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از گرفتاری
تصویر گرفتاری
emaranhado, armadilha, espasmódico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از طرفداری
تصویر طرفداری
пристрастность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از طرفداری
تصویر طرفداری
Parteilichkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از گرفتاری
تصویر گرفتاری
Verstrickung, Falle, spasmodisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از گرفتاری
تصویر گرفتاری
plątanie, pułapka, spazmatyczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از طرفداری
تصویر طرفداری
упередженість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از گرفتاری
تصویر گرفتاری
запутанность , ловушка , спазматичный
دیکشنری فارسی به روسی