گرم دار گرم دار معاشرت کننده دوست رفیق: گرم دارانت ترا گوری کنند طعمه موران و مارانت کنند. (مثنوی) غصه دار اندوهگین: شب در آن حجره نشست آن گرم دار بر امید و عده آن یار غار... (مثنوی) فرهنگ لغت هوشیار
گرم دار گرم دار غم خوار: گرمدارانت ترا گوری کنند کشکشانت در تگ گور افکنند. مولوی (مثنوی). رجوع به گُرم شود لغت نامه دهخدا
گرمی دار گرمی دار دارنده گرما حار، دارنده مزاج گرم: و روغن قرع آنک از دانه شیرین گیرند گرمی دار را منفعت کند فرهنگ لغت هوشیار