جدول جو
جدول جو

معنی مرغداری

مرغداری
شغل و عمل مرغدار، مکانی برای پرورش مرغ
تصویری از مرغداری
تصویر مرغداری
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با مرغداری

مرزداری

مرزداری
شغل و عمل مرز دار، اداره ایست که بامور مرزداران رسیدگی کند گارد سرحدی
فرهنگ لغت هوشیار

مرزداری

مرزداری
نگهبانی از مرز، اداره ای که به کارهای مرزداران رسیدگی می کند، ادارۀ گارد سرحدی
مرزداری
فرهنگ فارسی عمید

مرغزاری

مرغزاری
منسوب به مرغزار:
توسن اسب مرغزاری کز ریاضت بازماند
آخور چرب مهنا برنتابد بیش از این.
خاقانی (دیوان ص 339).
تا شیر مرغزاری نصرت کمین گشاد
چاره ز دست روبه محتال درگذشت.
خاقانی (دیوان ص 846).
و رجوع به مرغزار شود
لغت نامه دهخدا

مرغدانی

مرغدانی
مرغدان. جای مرغ. لانۀ مرغان خانگی. تکند، کنایه از خانه یا اطاقی خرد و تاریک و مرطوب. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا

مرداری

مرداری
منسوب است به مرداریه، طایفه ای که انتساب ایشان به عیسی ملقب به ابی مونس است. (از الانساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا

مرداری

مرداری
منسوب به مردار:
اگر از زندگی خود نکردی ذره ای حاصل
چه داری غم چو کردی جمع این دنیای مرداری.
عطار
لغت نامه دهخدا