جدول جو
جدول جو

معنی گردبند - جستجوی لغت در جدول جو

گردبند
آنکه پهلوانان را به بند کشد، دلیر، شجاع
تصویری از گردبند
تصویر گردبند
فرهنگ فارسی عمید
گردبند
(غَ / غِ)
آنکه پهلوانان را بند کند. شجاع. دلیر:
چون برآئین نشسته بود بر او
آن شه گردبند شیرشکر.
فرخی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گردبان
تصویر گردبان
کوهان شتر، کمرگاه، گودبان، گرده بان، سنام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سروبند
تصویر سروبند
عهد، زمان، وقت، هنگام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کردمند
تصویر کردمند
چابک و چالاک، تند و تیز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خردمند
تصویر خردمند
دارای خرد، عاقل، دانا، هوشیار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گردانده
تصویر گردانده
گردش داده، چرخانده، کنایه از دیگرگون شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دردمند
تصویر دردمند
بیمار، ناخوش، علیل، کسی که درد یا مرضی دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرداندن
تصویر گرداندن
گردش دادن، چرخانیدن، چیزی را در گرد چیز دیگر حرکت دادن
کنایه از تغییر دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گردبندن
تصویر گردبندن
گردن بند، زیوری که زنان به گردن خود ببندند، گلوبند
فرهنگ فارسی عمید
تصادم دو جریان با یکدیگر که گرد هم می چرخد و تنورۀ بزرگی از گرد و خاک که دارای حرکت دورانی است تشکیل می دهد و وسعت میدان آن تا حدود صد مایل دیده شده است، دیوباد، سنگ دوله
فرهنگ فارسی عمید
(گِ)
آن باد بود که برمثال آسیایی گردد. بادی گرد. بادی باشد که خاک رابشکل مناری بر آسمان برد و با لفظ پیچیدن استعمال شود. بهندی بگوله نامند. (غیاث) (آنندراج). صرصر. زوبعه. اعصار. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء) :
چو گردان گشته سیلابی میان آب آسوده
چو گردون گردبادی تند گردی تیره اندروا.
فرخی.
ز بیم تیغ تو تا چین ز ترکان ره تهی گردد
اگر زین سوی جیحون گردبادی خیز از میله.
فرخی.
همی گرفت به ببر و همی گرفت به یوز
چو گردباد همی گشت بر یمین و یسار.
فرخی.
گردبادی شود و دامن صحرا گیرد
گر به دیوارفتد سایۀ دیوانۀ ما.
صائب.
جلوه ها میدهد از شاخ غزالان خیال
گردبادی که به دشت دل ما می پیچد.
بیدل (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(گِ شَ)
دهی است از بخش دهدز شهرستان اهواز، واقع در8هزارگزی شمال دهدز. هوای آن کوهستانی و معتدل و دارای 97 تن جمعیت است. آب آن از چشمه و قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(گَ بَ دَ)
گردن بند. (برهان) (آنندراج) :
بزرگان جهان چون گردبندن
تو چون یاقوت سرخ اندر میانه.
رودکی
لغت نامه دهخدا
تصویری از جگربند
تصویر جگربند
مجموع جگر و شش و دل (درانسان و حیوان)، فرزند، هر چیز لاغر و زبون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرزبند
تصویر فرزبند
نوعی از منصوبه های شطرنج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کردمند
تصویر کردمند
تند و تیز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کردبندی
تصویر کردبندی
تقسیم مزارع و باغچه ها به قسمتها تقریبا متساوی
فرهنگ لغت هوشیار
بادی که خاک را بشکل استوانه ای طویل باسمان برد عصار: سیلی کردی میان وادی بر قله کوه گرد بادی. (جامی) توضیح گرد باد معمولا بر اثر برخورد و تعارض دو باد سریع که در جهت مخالف یکدیگر حرکت میکنند بوجود میاید. ذرات هوا بسبب برخورد حرکتی دورانی و رو ببالا می یابند چون جهت بالا که مخالف سطح زمین است جهتی است بلا مانع و ذرات هوا میتوانند حرکت خود را ادامه د هند. شکل گرد باد معمولا استوانه یی نزدیک بمخروط است که راس آن متوجه زمین و قاعده آن بالاست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خردمند
تصویر خردمند
عاقل، صاحب عقل و خرد صاحب خرد
فرهنگ لغت هوشیار
کو هان شتر: رحم آمد مر شتر را گفت هین برجه و بر گردبان من نشین. (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
کلمه ای که بهنگام حرکت شاه یا امیر در معابر نگهبانان وی که پیشاپیش او میرفتند بلند میگفتند یعنی: دور شوید خ
فرهنگ لغت هوشیار
نزله بند معزمی که پاره ای دردها را چون سر درد و غیره با عزیمت علاج کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آروبند
تصویر آروبند
آنکه استخوان شکسته و از جای بر آمده را بهم پیوندد شکسته بند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دردمند
تصویر دردمند
صاحب درد، درد آلود
فرهنگ لغت هوشیار
کوچه بن بستی که دارای در و دروازه باشد، معبر تنگ و باریک در کوه، دره، قلعه دژ، کوچه پهن و کوتاه، اسیر محبوس. یا در بند بودن در قید، در صدد بقصد. توضیح باین معنی لازم الاضافه است: ملک اقلیمی بگیرد شاه همچنان در بند اقلیمی دگر. (گلستان) یا در بند چیزی بودن بدان علاقه داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بندبند
تصویر بندبند
جز جز، تکه تکه، قطعه قطعه، پاره پاره، اندک اندک
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه پهلوانان را بند کند دلیر شجاع: چون برآیین نشسته بود بر او آن شه گرد بند شیر شکر... (فرخی)
فرهنگ لغت هوشیار
آن باد که بر مثال آسیایی گردد، تنوره بزرگ گرد و خاک که در اثر وزش باد میچرخد
فرهنگ لغت هوشیار
گردن بند: بزرگان جهان چون گرد بندن تو چون یاقوت سرخ اندر میانه. (رودکی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گردباد
تصویر گردباد
((گِ))
بادی باحرکت چرخشی توأم رو به جلو و رو به بالا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گرایند
تصویر گرایند
احتمال
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گردانش
تصویر گردانش
صرف، مدیریت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خردمند
تصویر خردمند
عاقل
فرهنگ واژه فارسی سره
گردباد آفت و بلا است و همان طور که نه از علت بروز گردباد آگاهی داریم و نه از زمان پیدایش آن از لحظه وقوع حادثه و آفت نیز بی خبریم. چنان چه در خواب ببینید گردبادی بر خاسته حادثه ای نا خوشایند اتفاق می افتد ولی ارتباط حادثه با بیننده خواب متناسب با دوری و نزدیکی گردباد است. اگر گرد باد در دور دست باشد حادثه کوچک و کم اهمیت است و چنان چه نزدیک باشد حادثه و آفت و بلا از اهمیت بیشتری برخوردار است. اگر بیننده خواب ببیند که در مرکز گرد باد قرار گرفته بی تردید خطر مرگ او را تهدید می کند و بهتر است او طی روزهای آینده مراقب خویش باشد. اگر بیننده خواب ببیند که گرد باد او را از زمین بلند کرده و به آسمان برده بی آن که بتواند به زمین باز گردد خواب خوبی نیست و پایان زندگی بیننده خواب نزدیک است ولی اگر گردباد او را از زمین بلند کند و ببرد و هم چنان در نزدیکی زمین نگه دارد خطر مرگ در میان نیست. رفتن بدون بازگشت همیشه در خواب ها مرگ تعبیر می شود حتی پرواز بدون برگشت در خواب مساوی با مرگ بیننده خواب است. روی هم رفته دیدن گردباد در خواب خوب نیست بخصوص اگر سیاه باشد. منوچهر مطیعی تهرانی
۱ـ اگر خواب ببینید میان تندبادی قرار گرفته اید، علامت آن است که برای ثروتمند شدن نقشه هایی خواهید کشید اما تمام طرحها و نقشه هایتان با شکست روبرو خواهد شد.
۲ـ دیدن گردباد در خواب، علامت آن است که مدتی طولانی با مصیبتی کشمکش خواهید داشت. دوستان در کمال خونسردی و بی تفاوتی با شما رفتار خواهند کرد.
فرهنگ جامع تعبیر خواب