- گرانیت
- سنگ خارا، خارا، نوعی سنگ سخت، گرانیت
معنی گرانیت - جستجوی لغت در جدول جو
- گرانیت
- فرانسوی خارا خارا
- گرانیت ((گِ))
- سنگ خارا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زغالی است خالص که از خود اثر سیاهی روی کاغذ میگذارد و آنرا برای ساختن مداد بکار میبرند و از جمله شبیه فلزات است
بلورهای نرم و سیاه رنگ کربن که بر کاغذ رد سیاهی به جای می گذارد و در تهیۀ مغز مداد و زغال های صنعتی به کار می رود
مقابل ارزانی، گران بودن، برای مثال ابر آبستن درّی ست گران / وز گرانیش گهر ارزان است (انوری - ۸۰) مقابل سبکی، سنگینی، برای مثال یار لاغر نه سبک باشد و فربه نه گران / سبکی به ز گرانی به همه روی و شمار (فرخی - ۹۸)
در علم فیزیک کنایه از ثقل، نیروی جاذبه، (حاصل مصدر، اسم) کنایه از دردسر، مزاحمت،
کنایه از تکبر، خودخواهی، کنایه از فراوانی، کنایه از دیرهضمی، کنایه از حاملگی، آبستنی، برای مثال گران بود و اندر شکم بچه داشت / همی از گرانی به سختی گذاشت (فردوسی - ۱/۲۲۸)
کنایه از سستی، رخوت، کنایه از آهستگی، کنایه از سرسنگینی، کنایه از خشونت، برای مثال تو نازک طبعی و طاقت نیاری / گرانی های مشتی دلق پوشان (حافظ - ۷۷۴)
در علم فیزیک کنایه از ثقل، نیروی جاذبه، (حاصل مصدر، اسم) کنایه از دردسر، مزاحمت،
کنایه از تکبر، خودخواهی، کنایه از فراوانی، کنایه از دیرهضمی، کنایه از حاملگی، آبستنی،
کنایه از سستی، رخوت، کنایه از آهستگی، کنایه از سرسنگینی، کنایه از خشونت،
گرانی بها، مقابل ارزانی در نرخ
سزاواری
تشویش
احتمال
جرثقیل
مغرور
مشکوک
ایرانی گری
نهایی
منی، خودبینی خودستایی خویشن بینی کبر غرور
هودش حق داشتن حق بودن، درستی و راستی
جمع حانوت، مکیده ها میفروش ها
عبور کالا از کشوری به کشور دیگر بدون پرداخت حق عبور
فرانسوی زبره سنگ
گوشه ای در دستگاه نوا
حق داشتن، راستی و درستی
گرسنگی، گرسنه بودن، گرسنیا
دانۀ ریز، دانۀ کوچک، حب کوچک
گردانیه، گوشه ای در دستگاه نوا
ترس و اندیشه، دلواپسی، چشمداشت، انتظار
خودبینی، خودخواهی، خودپسندی، کبر، غرور، خودنمایی
از مردم گرگان مثلاً فخرالدین اسعد گرگانی، لامعی گرگانی
ناپسند داشتن، زشت و ناپسند داشتن، ناخوشایندی چیزی، زشتی، ناراحتی، آزردگی
عرنین ها، بینی ها، مهترها و شریفهای قوم، جمع واژۀ عرنین
عبور کالا از کشوری به کشور دیگر بدون پرداخت حق گمرک و مالیات، عبور شخصی از کشوری با وسیلۀ نقلیه بدون توقف در آن، کنایه از ویژگی وسیلۀ نقلیه ای که برای رسیدن به کشوری حق عبور کردن از یک کشور دیگر را دارد