جدول جو
جدول جو

معنی گردانیا

گردانیا
گردانیه، گوشه ای در دستگاه نوا
تصویری از گردانیا
تصویر گردانیا
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با گردانیا

گردانیا

گردانیا
نوایی است از موسیقی قدیم و آن آواز دوم از شش آواز قدیم بود
گردانیا
فرهنگ لغت هوشیار

گردانیه

گردانیه
نوایی است از موسیقی قدیم و آن آواز دوم از شش آواز قدیم بود
گردانیه
فرهنگ لغت هوشیار

گردانی

گردانی
صفت فاعلی بعلامت (ان) + ی حاصل مصدر که بصورت پساوند یا جزء دوم کلمه مرکب آیدو به معانی مختلف گردیدن، گرداندن و گردانیدن به کار رود و این ترکیب ها و نظایر آنها از آن آمده است.
ترکیب ها:
- آهوگردانی. تعزیه گردانی. رخ گردانی. روگردانی. زبان گردانی. سرگردانی. شبیه گردانی. و رجوع به هر یک ازمدخل ها و گرداندن و گردانیدن شود
لغت نامه دهخدا

بروانیا

بروانیا
یونانی تازی شده هزار افشان از گیاهان گیاهی است که مانند عشقه بر درختها پیچد. میوه آن شبیه بانگور است و جهت دباغت بکار برند حالق الشعر هزار افشان
فرهنگ لغت هوشیار