جدول جو
جدول جو

معنی گرافیت

گرافیت
بلورهای نرم و سیاه رنگ کربن که بر کاغذ رد سیاهی به جای می گذارد و در تهیۀ مغز مداد و زغال های صنعتی به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با گرافیت

گرافیت

گرافیت
زغالی است خالص که از خود اثر سیاهی روی کاغذ میگذارد و آنرا برای ساختن مداد بکار میبرند و از جمله شبیه فلزات است
فرهنگ لغت هوشیار

گرافیت

گرافیت
زغالی است خالص که از خود اثر سیاهی در روی کاغذ میگذارد و آن را برای ساختن مداد به کار میبرند و از جملۀ شبه فلزات است. ترکیب آن کربن طبیعی متبلور تقریباً خالص است
لغت نامه دهخدا

گرافیک

گرافیک
نمودار خطوطی که نماینده صور و اعمال است نمودار، ترسیم فرانسوی دستور سخن
فرهنگ لغت هوشیار

گرافیک

گرافیک
هنر ترسیم خط و نوشته و پدید آوردن نقش های تصویری بر یک سطح برای القای پیامی معین، هنر ترسیمی ارتباط تصویری، نمودار
فرهنگ فارسی معین

گرافیست

گرافیست
کسی که با کمک خط ها و نوشته ها نقش هایی زینتی پدید می آورد
گرافیست
فرهنگ فارسی معین