جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با گرسنیا

گرسنیا

گرسنیا
گرسنگی مقابل تشنیا تشنگی: بیم آن بود که از گرسنیا و تشنیا بمیرد. سهل تستری گوید: عمل باخلاص آن وقت توان کرد که از چهار چیز نترسی: گرسنیا و برهنیا و درویشی و خواری
فرهنگ لغت هوشیار

گرسنیا

گرسنیا
گرسنگی: بیم آن بود که از گرسنیا و تشنیا بمیرد. (کیمیای سعادت). سهل تستری گوید عمل به اخلاص آن وقت توان کرد که از چهار چیز نترسی: گرسنیا، و برهنیا و درویشی و خواری. (کیمیای سعادت). یکی از انبیا بیست سال به گرسنیاو تشنیا و برهنیا و... مبتلا بود. (کیمیای سعادت)
لغت نامه دهخدا

ارسنیک

ارسنیک
فرانسوی مرگ موش یکی از اجسام مفرد برنگ فود و با جی فلزی شماره اتمی 33 وزن مخصوص 7، 5 خود آن سمی نیست ولی اکسید آن انیدرید ارسنیو که گاهی آنرا ارسنیک سفید گویند بسیار سمی است زرنیخ سفید
فرهنگ لغت هوشیار

ارونیا

ارونیا
یونانی تازی شده از گیاهان ازگیل درختچه ای از تیره گل سرخیان که خاردار است و بحالت وحشی در جنگلهای اروپای مرکزی و نواحی معتدل آسیا روییده میشود و غالبا آنرا با درختان دیگر پیوند میزنند ارونیا
فرهنگ لغت هوشیار

ارسنیک

ارسنیک
آرسنیک، شبه فلز جامد، بلوری، شکننده و قهوه ای تیره که دارای ترکیبات سمی و مهلک است و در صنعت به کار می رود
ارسنیک
فرهنگ فارسی عمید

قرانیا

قرانیا
مرزیهیدن مرخشگان زبانزد اخترماری (مرخشه نحس) یونانی تازی گشته زغال اخته از گیاهان زغال اخته
فرهنگ لغت هوشیار