- گاوران
- آنکه گاو را در صحرابرای چرا برد چوپان گاو، آنکه گاو آهن را براند خیش ران
معنی گاوران - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مغرب، مشرق، گوشه ای در دستگاه ماهور
کسی که گلۀ گاو را به چراگاه ببرد، گاوبان
از صورت های فلکی نیمکرۀ شمالی شامل ۲۲ ستاره به صورت مردی ایستاده که عصایی در دست دارد، گاوران، عوّاء، عوا، بقّار، صیّاح، حارس الشّمال، حارس السّماء، طاردالدبّ
از صورت های فلکی نیمکرۀ شمالی شامل ۲۲ ستاره به صورت مردی ایستاده که عصایی در دست دارد، گاوران، عوّاء، عوا، بقّار، صیّاح، حارس الشّمال، حارس السّماء، طاردالدبّ
خاور، مشرق، برای مثال هم از خاوران تا در باختر / ز کوه و بیابان و از خشک و تر (فردوسی - ۴/۳۲۷) ، در موسیقی گوشه ای در دستگاه ماهور
زاغه زاغد آغل گاو
آنکه گاوان را بچرا برد گاوبان
نگاهبان گاو پرورنده گاو محافظ گاو گاویار: پس بگاوبان گفت که این فرزند (فریدون) را بتو خواهم سپرد
آنچه گوارا باشد خوردنی مطبوع خوشگوار: می تلخ است جور گلعذاران که هر چندش خوری باشد گواران. (امیر خسرو)
کشتی بان ملاح راننده ناو
نگهبان گاو
جای نگهداری گاو
اعلام
رایزنان، هم سگالان
احشام
قافله، قبیله
مقامات
حرکت دهنده باد، فرشته ای که باد را حرکت دهد
بمعنی ساربان است که شتردار باشد
همیشه، دایم، هموار، باقی، پیوسته، ابدی، جاویدان، جاودانه
اشکال و زحمت و رنج
لحنی از موسیقی قدیم تقریبا مطابق بحر هزج مسدس که فهلویات را بدان میخواندند
سراپرده که در قدیم پیش در خانه و ایوان پادشاهان و امیران میکشیدند، خیمه چادر، پرده بزرگ مانند پامیانه، سایبان، فرش منقش بساط گرانمایه، زیر کنگره های عمارت و سردر خانه، لحنی از الحان باربدی، سدی که بر رود و نهر بندند: شادروان شوشتر، فواره (باین معنی در عربی و ترکی مستعمل است)، اصل بنیاد اساس
فرشتۀ حرکت دهندۀ باد، برای مثال آدمی چون کشتی است و بادبان / تا کی آرد باد را آن بادران (مولوی - ۳۴۶)
کارگزار، پیشکار، وکیل
گلۀ گاو، گواره، گوباره، کوپاره
عیاش، خوش گذران، خوشبخت، کامکار