نگهدارندۀ گاو، محافظ گاو، صاحب گاو، یاری کننده گاو: بقّار، گاوبان، ثوّار، گاوبان، (منتهی الارب) : چو شیری که آتش بدم درزند دم گاوبان را بهم برزند، نظامی (از آنندراج)، رجوع به گویار و گاویار و گوبان و گاووان شود
گیاهی بیابانی با برگ های درشت و دراز شبیه زبان گاو، ساقه های درشت و پوشیده از پرزهای زبر و گل های کوچک به رنگ بنفش که در اردیبهشت و خرداد باز می شود و در طب کاربرد دارد، گُل گاوزَبان، لِسانُ الثَور