جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با گاوبان

گاوبان

گاوبان
نگاهبان گاو پرورنده گاو محافظ گاو گاویار: پس بگاوبان گفت که این فرزند (فریدون) را بتو خواهم سپرد
فرهنگ لغت هوشیار

گاوبان

گاوبان
نگهدارندۀ گاو، محافظ گاو، صاحب گاو، یاری کننده گاو: بقّار، گاوبان، ثوّار، گاوبان، (منتهی الارب) :
چو شیری که آتش بدم درزند
دم گاوبان را بهم برزند،
نظامی (از آنندراج)،
رجوع به گویار و گاویار و گوبان و گاووان شود
لغت نامه دهخدا

گاوزبان

گاوزبان
گیاهی بیابانی با برگ های درشت و دراز شبیه زبان گاو، ساقه های درشت و پوشیده از پرزهای زبر و گل های کوچک به رنگ بنفش که در اردیبهشت و خرداد باز می شود و در طب کاربرد دارد، گُل گاوزَبان، لِسانُ الثَور
گاوزبان
فرهنگ فارسی عمید

گاوران

گاوران
آنکه گاو را در صحرابرای چرا برد چوپان گاو، آنکه گاو آهن را براند خیش ران
فرهنگ لغت هوشیار

گاوباز

گاوباز
آنکه پیاده یا سواره با گاو (ورزاو) مبارزه کند و او را ببازی گیرد، کولی قره چی غریب اشمار
فرهنگ لغت هوشیار