معنی گاوبان گاوبان نگهدارندۀ گاو، محافظ گاو، صاحب گاو، یاری کننده گاو: بقّار، گاوبان، ثوّار، گاوبان، (منتهی الارب) : چو شیری که آتش بدم درزند دم گاوبان را بهم برزند، نظامی (از آنندراج)، رجوع به گویار و گاویار و گوبان و گاووان شود لغت نامه دهخدا