جدول جو
جدول جو

معنی کوبندگی - جستجوی لغت در جدول جو

کوبندگی
(بَ دَ / دِ)
عمل کوبنده. رجوع به کوبنده شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شکوهندگی
تصویر شکوهندگی
اظهار بزرگی و بزرگواری کردن، ترس، بیم و هراس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گویندگی
تصویر گویندگی
شغل و عمل گوینده، گوینده بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گلوبندگی
تصویر گلوبندگی
پرخوری، شکم پرستی، برای مثال ز ده گونه ریچال و ده گونه وا / گلوبندگی هر یکی را سزا (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۲۸۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پویندگی
تصویر پویندگی
حالت و عمل پوینده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زیبندگی
تصویر زیبندگی
شایستگی، برازندگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خربندگی
تصویر خربندگی
شغل و عمل خربنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شکوخندگی
تصویر شکوخندگی
لغزیدگی، لغزش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دوزندگی
تصویر دوزندگی
خیّاطی، عمل دوختن لباس یا چیز دیگر، دوخت و دوز، خیاطت، درزی گری
پیشۀ دوزنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چسبندگی
تصویر چسبندگی
چسبنده بودن، چسبناک بودن، چسب داشتن
فرهنگ فارسی عمید
(بَ دَ / دِ)
حسن خدمت. (یادداشت مؤلف). اخلاص. نیک بندگی. نکوبندگی. رجوع به نیک بندگی شود: چون اتابک محمد شرایط نیکوبندگی به تقدیم رسانیده بود... (بدایعالازمان). بیشتر شیخ ابراهیم حاکم شروانات که سلوک جادۀ نیکوبندگی و جان سپاری با قدم اخلاص... پیشه او بود. (ظفرنامه از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(شَ دَ / دِ)
حالت و عمل کوشنده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به کوشنده شود
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
عمل یا حالت کوبیده بودن یا شدن. کوفتگی. و رجوع به کوبیده و کوبیدن و کوفتگی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از پوسندگی
تصویر پوسندگی
چگونگی و حالت پوسنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوزندگی
تصویر دوزندگی
خیاطی، سوزنکاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکوهندگی
تصویر شکوهندگی
ترس و بیم، خوف و هراس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شویندگی
تصویر شویندگی
غسل و شستشوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پویندگی
تصویر پویندگی
حالت و چگونگی پوینده عمل پوینده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چسبندگی
تصویر چسبندگی
چسبنده بودن چسبناک بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیبندگی
تصویر زیبندگی
شایستگی سزاواری، برازندگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سابندگی
تصویر سابندگی
حالت و کیفیت ساییده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کافندگی
تصویر کافندگی
کافنده بودن، متجسس و متخصص بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمربندگی
تصویر کمربندگی
مستعد بودن و مهیا شدن برای خدمت
فرهنگ لغت هوشیار
سخنگویی نطق، خوانندگی (آواز) قوالی: مثل حافظ احمد قزوینی که در گویندگی طاق و در پیچش آواز و نمک خوانندگی شهره آفاق بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یابندگی
تصویر یابندگی
عمل و شغل یابنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تابندگی
تصویر تابندگی
براقی، پرتو افشانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آشوبندگی
تصویر آشوبندگی
حالت و کیفیت آشوبنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تابندگی
تصویر تابندگی
((بَ دِ))
تشعشع، پرتو افشانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گویندگی
تصویر گویندگی
((یَ دِ))
سخن گویی، نطق، خوانندگی (آواز)، قوالی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زیبندگی
تصویر زیبندگی
((بَ دَ یا دِ))
شایستگی، برازندگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خربندگی
تصویر خربندگی
((خَ بَ دِ))
نگهبانی از خر، کرایه دادن خر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چسبندگی
تصویر چسبندگی
((چَ بَ دِ))
چسبنده بودن، چسبناک بودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یابندگی
تصویر یابندگی
ادراک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از چسبندگی
تصویر چسبندگی
Adhesiveness, Fixation, Pastiness, Stickiness, Tenaciousness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گویندگی
تصویر گویندگی
Speakership
دیکشنری فارسی به انگلیسی