جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با تابندگی

تابندگی

تابندگی
شعشعه. پرتوافشانی. برّاقی. برق. تلألؤ. درخشندگی:
ستاره درآمد بتابندگی
برآسود خلق از شتابندگی.
نظامی
لغت نامه دهخدا

تابندگی

تابندگی
تابش، تشعشع، تلاء لو، درخشش، درخشندگی، شعشعه، فروغ، نورافشانی، برق، جلا
متضاد: تیرگی
فرهنگ واژه مترادف متضاد