میوۀ سدر، درخت سدر، درختی گرمسیری و تناور با برگ های ریز و میوۀ کوچک و خوردنی که برگ آن برای شستشوی مو به کار می رود، شجر النبق، سدره، سدرة المنتهیٰ
میوۀ سدر، درخت سِدر، درختی گرمسیری و تناور با برگ های ریز و میوۀ کوچک و خوردنی که برگ آن برای شستشوی مو به کار می رود، شَجَر النَبَق، سِدرَه، سِدرَةُ المُنتَهیٰ
چندال پا کار هاری کسی که پلیدی ها پاک کند سرگین کش ککه ور چین (گویش اسپهانی)، اخلبر رفتگر کسی که خاشاک و خاکروبه از خانه ها بود رفتگر زباله کش، کسی که جاه مستراح را پاک و پلید یهای آنرا حمل کند: و نام این فعل طبیعت کلی است کو بمثل مر این عالم را که سرای نفس کلی است چو فراشی و کناسی است
چندال پا کار هاری کسی که پلیدی ها پاک کند سرگین کش ککه ور چین (گویش اسپهانی)، اخلبر رفتگر کسی که خاشاک و خاکروبه از خانه ها بود رفتگر زباله کش، کسی که جاه مستراح را پاک و پلید یهای آنرا حمل کند: و نام این فعل طبیعت کلی است کو بمثل مر این عالم را که سرای نفس کلی است چو فراشی و کناسی است
کرمی که بر ابریشم تند کرم پیله: گرنه بهر خزانه تو بود نتند رشته از لعاب کناغ. (مجذ همگر)، تار (ریسمان ابریشم دیبا و غیره) : ز سیمین فغی من چو زرین کناغ ز تابان مهی من چو سوزان چراغ، عنکبوت
کرمی که بر ابریشم تند کرم پیله: گرنه بهر خزانه تو بود نتند رشته از لعاب کناغ. (مجذ همگر)، تار (ریسمان ابریشم دیبا و غیره) : ز سیمین فغی من چو زرین کناغ ز تابان مهی من چو سوزان چراغ، عنکبوت