معنی کناد - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با کناد
کناد
- کناد
- ناسپاس. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
کناد
- کناد
- نام پرنده ای باشد که آن را مرغ الهی گویند و آن کبوتر صحرایی است و به عربی ورشان خوانند. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تناد
- تناد
- به آوا خواندن یکدیگر را، رمیدن از یکدیگر، پراکنده شدن
فرهنگ لغت هوشیار