فانوس بزرگ شیشه ای که سر و ته آن باز است و شمع یا چراغ را درون آن می گذارند، جاچراغی که از شیشه درست کنند و چراغ را در آن بگذارند که باد آن را خاموش نکند، چراغبانه، چراغ بادی، فانوس، چروند، قندیل، چراغ پرهیز، چراغ واره، چراغ بره، چراغدان
فانوس بزرگ شیشه ای که سر و ته آن باز است و شمع یا چراغ را درون آن می گذارند، جاچراغی که از شیشه درست کنند و چراغ را در آن بگذارند که باد آن را خاموش نکند، چِراغبانِه، چِراغِ بادی، فانوس، چَروَند، قِندیل، چِراغ پَرهیز، چِراغ وارِه، چِراغ بَرِه، چِراغدان
سرپوش بزرگ بلورین که لاله یا لامپا را زیر آن نهند تا از باد مصون ماند. (یادداشت مرحوم دهخدا). فانوس شیشه ای که بالا و پائین آن باز است و شمعو چراغ را داخل آن گذارند تا از باد محفوظ بماند
سرپوش بزرگ بلورین که لاله یا لامپا را زیر آن نهند تا از باد مصون ماند. (یادداشت مرحوم دهخدا). فانوس شیشه ای که بالا و پائین آن باز است و شمعو چراغ را داخل آن گذارند تا از باد محفوظ بماند
کبابی است که بعد از نیم پخت کردن مرغ و امثال آن به آتش برشته کنند و جهت مرتاضین و معده حاد و تقویت بدن مفید و مضر معده ضعیف است. (تحفه). کردناج. (دزی ج 2 ص 454). رجوع به کردناج، گردنا و گردناج شود
کبابی است که بعد از نیم پخت کردن مرغ و امثال آن به آتش برشته کنند و جهت مرتاضین و معده حاد و تقویت بدن مفید و مضر معده ضعیف است. (تحفه). کردناج. (دزی ج 2 ص 454). رجوع به کردناج، گردنا و گردناج شود
گل زرد. (فرهنگ فارسی معین). نوعی از گل سرخ به رنگ زرد. رز زرد: به زرینه جام اندرون لعل گل فروزنده چون لاله بر زرد گل. عنصری. زرد گلان شمع بر افروختند. سرخ گلان یاقوت اندوختند. منوچهری. هر زردگلی به کف چراغی دارد هر آهوکی چرا به راغی دارد. منوچهری. زرد گل بینی نهاده روی را بر نسترن نسترن بینی گرفته زرد گل را در کنار. منوچهری
گل زرد. (فرهنگ فارسی معین). نوعی از گل سرخ به رنگ زرد. رز زرد: به زرینه جام اندرون لعل گل فروزنده چون لاله بر زرد گل. عنصری. زرد گلان شمع بر افروختند. سرخ گلان یاقوت اندوختند. منوچهری. هر زردگلی به کف چراغی دارد هر آهوکی چرا به راغی دارد. منوچهری. زرد گل بینی نهاده روی را بر نسترن نسترن بینی گرفته زرد گل را در کنار. منوچهری
کردناک. (بحر الجواهر). برخی از پزشکان گفته اند گوشتی است که بر آتش گردانده شود بر بابزنی تا پخته گردد. سدیدی گوید: گوشت جوجۀ ماکیان است که پخته شود، پس بر آتش کباب گردد و همچنین است گوشت شتر و پرندگان. (از بحر الجواهر). کباب. جوجه کباب. (یادداشت مؤلف). گردنا. رجوع به گردنا، گردناج و مادّۀ بعد شود
کردناک. (بحر الجواهر). برخی از پزشکان گفته اند گوشتی است که بر آتش گردانده شود بر بابزنی تا پخته گردد. سدیدی گوید: گوشت جوجۀ ماکیان است که پخته شود، پس بر آتش کباب گردد و همچنین است گوشت شتر و پرندگان. (از بحر الجواهر). کباب. جوجه کباب. (یادداشت مؤلف). گردنا. رجوع به گردنا، گردناج و مادّۀ بعد شود