- کالنجه
- فاخته
معنی کالنجه - جستجوی لغت در جدول جو
- کالنجه ((لِ جِ))
- فاخته
- کالنجه
- فاخته، پرنده ای خاکی رنگ، کوچکتر از کبوتر با طوق دور گردن که گوشت آن برای معالجۀ رعشه، فالج و سستی اعضا مفید است، ورقا، کبوک، صلصل، کوکو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ترکی کبوک (فاخته)، کشکرک (عکه عقعق) از پرندگان کشکرک، فاخته
بشتاب رونده جیم شونده
زالزا لک
نمو کننده نشو و نماکننده رشد کننده
نزولی
اسم پالیدن، صاف کننده تصفیه کننده
کاوش کننده، جستجوکننده
ناله کننده، در حال نالیدن
کسی که چیزی به جایی می مالد
کلنجار، بحث، درگیری مثلاً دیروز با زن همسایه مشغول کلنجار بود، پرداختن، ور رفتن
آشفته، شوریده، ژولیده، درهم شده
کسی که جایی را می کاود، جستجو کننده
دیگ، دیگ خوراک پزی، برای مثال بیاورد کالوشه ای برنهاد / وزآن رنج مهمان همی کرد یاد (فردوسی - لغت نامه - کالوشه) ، نوعی آش، کالجوش
کسی که درختی یا تخمی بر زمین می کارد
نمو کننده، در حال رشد یا پیشرفت مثلاً جامعۀ بالنده
عقب ماندۀ ذهنی
کر، ناشنوا
سرگشته، حیران، کالیو، کالیوه رنگ، سرگردان، گیج و ویج، گیج و گنگ، مستهام، گیج، واله، پکر، آسیون، آسمند، خلاوه، هامیبرای مثال شبی مست شد و آتشی برفروخت / نگون بخت کالیوه خرمن بسوخت (سعدی۱ - ۱۹۲)
کر، ناشنوا
سرگشته، حیران، کالیو، کالیوه رنگ، سرگردان، گیج و ویج، گیج و گنگ، مستهام، گیج، واله، پکر، آسیون، آسمند، خلاوه، هامی
شکافنده، شکاف دهنده، فاتق، فالق، شکاونده، شکوفنده
گیاهی به بلندی یک متر، با برگ های دراز، تخم های ریز، سرخ رنگ، خوش بو و تلخ مزه که بیشتر در هند می روید. تخم آن در طب قدیم برای تقویت دماغ، جگر و معده و دفع سمّ حشرات گزنده به کار می رفته
کاسنی فرنگی
الک دولک
کم گرداننده، نقصان دهنده
آنکه بکافد
تفحص کننده تجسس کننده، کننده حفار، بحث کننده، ستیزه کننده
ابله، نادان، سر گشته، شیدا
در هم شده آشفته پریشان گشته ژولیده: موی کالیده، گریخته فراری، مغلوب مقهور، گرد و خاک نشسته
نوعی آش: (بیاورد کالوشه ای بر نهاد و زان رنج مهمان همی کرد یاد) (بیخت و بخوردند و می خواستند یکی مجلس دیگر آراستند)
کار زار حرب
شیدا و دیوانه مزاج، پریشان، آشفته
یک نوع وسیله نقلیه روپوشنده که دارای چهار چرخ است و بوسیله دو اسب یا بیشتر حرکت میکند