جدول جو
جدول جو

معنی کافنده

کافنده
شکافنده، شکاف دهنده، فاتق، فالق، شکاونده، شکوفنده
تصویری از کافنده
تصویر کافنده
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با کافنده

شکافنده

شکافنده
شکاف دهنده، فاتِق، فالِق، کافَنده، شِکاوَنده، شِکوفَنده
شکافنده
فرهنگ فارسی عمید

بافنده

بافنده
کسی چیزی را می بافد، باف کار، بافت کار، پای باف، حائِک، نَسّاج، جولاه، جولاهِه، تَنَندِه
کنایه از کسی که سخنان یا اشعار سست و بی معنی می گوید
بافنده
فرهنگ فارسی عمید