معنی کالنده - فرهنگ فارسی معین
معنی کالنده
- کالنده((لَ دِ))
- به شتاب رونده، جیم شونده
تصویر کالنده
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با کالنده
کالنده
- کالنده
- صفت فاعلی از کالیدن. به شتاب رونده که آن را بتداول عامه جیم شونده گویند. رجوع به کالیدن شود
لغت نامه دهخدا
بالنده
- بالنده
- پرنده ، آنکه یا آنچه در حال رشد یا ترقی و پیشرفت است، (نگارش کردی: بانده)
فرهنگ نامهای ایرانی