- کالبا
- آش کشک ساییده کشکاب کالجوش: (کالبا خوردم و میلم بهریسه زرتست لیکن از آن زرت و آب و هوای ملبار) (بسحاق اطعمه)
معنی کالبا - جستجوی لغت در جدول جو
- کالبا
- آش کشک، اشکنۀ کشک
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مخلوطی از گوشت، ادویه و مواد دیگر که داخل پوششی قرار می دهند
گوشت گاو و چربی خوک (درقدیم) و گاهی پره های سیر که پزند و درون روده کنند
مخلوطی از گوشت و چربی و حبوبات چرخ کرده و پخته شده که بیشتر به صورت سرد مصرف می شود
بیشتر
طرحی که چیزی در آن شکل می گیرد، قالب، تن، بدن، قالبی برای ساختن خشت و آجر، برای مثال از تن چو برفت جان پاک من و تو / خشتی دو نهند بر مغاک من و تو ی و آنگاه برای خشت گور دگران / در کالبدی کشند خاک من و تو (خیام - ۱۰۳)
بیشتر بیشتر اغلب اکثر اوقات: غالبا به ما سر می زند، به احتمال غالب ظاهرا: محتسب گوید که بشکن ساغر و پیمانه را غالبا دیوانه می داند من فرزانه را. (سلمان)
یا کاهر بای سیاه
فرانسوی سو نرگس خرغوس از گیاهان گیاهی است از تیره آله ها که مردابی و مخصوص نواحی مرطوب و آبهای راکد است و دارای کاسبرگها یی برنگهای زرد یا سفید میباشد ولی گلبرگ ندارد. ماده زردی که از کاسبرگهای زرد این گیاه میگیرند در رنگ کردن کره بکار میرود. این گیاه در نواحی شمالی ایران میروید خرغوس اقحوان اجام قرکوز نرگس مرزقی صو نرگس
یکی از قوای چهارگانه ستارگان در نجوم که آنرا قوه وقتیه نیز گویند و برای کواکب نهاریه در روز و کواکب لیلیه در شب و برای عطارد در مرکز خودش حاصل گردد
تن، بدن انسان، قالب
سرگشته، حیران، نادان
اغلب اوقات، بیشتر، اکثراً مثلاً کتاب هایش غالباً به زبان آلمانی نوشته شده
جمع لبیب، خردمندان، پرمغزان، نوعی خوراک که عبارتست از دل و جگر قیمه کشیده و در روغن بریان کرده، حسره الملوک، قلیه پوتی
متاع، مال التجاره، مال، مجموع مهره های شطرنج
کالبد، طرحی که چیزی در آن شکل می گیرد، قالب، تن، بدن، قالبی برای ساختن خشت و آجر
خوراکی که از دل و جگر خرد شده با روغن، پیاز داغ، رب و غیره درست می کنند، قلیه پوتی، حسره الملوک
کالبد، قالب
اسباب خانه، اثاث، کالای خانه، مال التجاره
قالب
اسباب، متاع
Commodity
mercadoria
towar
товар
mercancía
marchandise
वस्तु