جدول جو
جدول جو

معنی کالباس

کالباس
مخلوطی از گوشت و چربی و حبوبات چرخ کرده و پخته شده که بیشتر به صورت سرد مصرف می شود
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با کالباس

کالباس

کالباس
مخلوطی از گوشت، ادویه و مواد دیگر که داخل پوششی قرار می دهند
کالباس
فرهنگ فارسی عمید

کالباس

کالباس
گوشت گاو و چربی خوک (درقدیم) و گاهی پره های سیر که پزند و درون روده کنند
فرهنگ لغت هوشیار

کالباس

کالباس
گوشت گاو و چربی خوک و گاهی پره های سیر که پزند و درون روده کنند، جهودانه، عصیب، نقانق، جگرآکنده، سوسیس معادل فرانسۀ آنست
لغت نامه دهخدا

کالکاس

کالکاس
غیبگوی یونانی که با آگاممنون در محاصرۀ شهر تروا همراه بود، وی دستور قربانی کردن ایفیژنی دختر آگاممنون را برای جلب حمایت خدایان صادر کرد، و بتوصیۀ او اسب چوبی معروف را ساختند، چون مپسوس در هنر غیبگویی جای او را گرفت خودکشی کرد
لغت نامه دهخدا

کالخاس

کالخاس
ایتالیایی: جِنُوا، نام شهری در ایطالیا پایتخت لیگوری، بندری بر ساحل خلیج ژِن از فروع دریای مدیترانه، دارای 630000 تن سکنه و آن شهری باشکوه و دارای قصور عالیه و موزه های پرنفایس و بندری تجارتی است و بدانجا کارخانه های صنعتی و کشتی سازی و نساجی و فلزکاری هست و شراب و ابریشم وروغن صادرات آن است. این شهر را در قرون وسطی لیگورها و ژن ها بنا کردند و پایتخت کشور جمهوری ژن که مردم آن در تجارت با مردم ’ونیز’ رقابت میکردند گردید. این بندر در 1684 میلادی بفرمان لوئی چهاردهم پادشاه فرانسه بمباران شد و بسال 1798 پایتخت جمهوری لیگورین گردید و در سال 1805 به امپراطوری فرانسه ملحق گشت
لغت نامه دهخدا

کالبا

کالبا
آش کشک ساییده کشکاب کالجوش: (کالبا خوردم و میلم بهریسه زرتست لیکن از آن زرت و آب و هوای ملبار) (بسحاق اطعمه)
کالبا
فرهنگ لغت هوشیار

الباس

الباس
فروپوشانیدن. (منتهی الارب). پوشانیدن. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا