کارکننده و کارفرما و فاعل از کاشتن. (آنندراج). ج، کارندگان: اگر کشتمندی شود کوفته وز آن رنج کارنده آشوفته و گر اسب در کشت زاری شود کسی نیز بر میوه داری شود دم اسب و گوشش بباید برید سر دزد بر دار باید کشید. فردوسی. ز تخم پراکنده وز مزد و رنج ببخشید کارندگانرا ز گنج. فردوسی
کارکننده و کارفرما و فاعل از کاشتن. (آنندراج). ج، کارندگان: اگر کشتمندی شود کوفته وز آن رنج کارنده آشوفته و گر اسب در کشت زاری شود کسی نیز بر میوه داری شود دم اسب و گوشش بباید برید سر دزد بر دار باید کشید. فردوسی. ز تخم پراکنده وز مزد و رنج ببخشید کارندگانرا ز گنج. فردوسی
دهی از دهستان سیریک بخش میناب شهرستان بندرعباس. 12هزارگزی جنوب میناب، واقع در 4هزارگزی باختر. راه مالرو. جاسک به میناب. جلگه و گرمسیر و مالاریائی و دارای 130 تن سکنه است. آب از چاه دارد. محصول آن خرما و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (ازفرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی از دهستان سیریک بخش میناب شهرستان بندرعباس. 12هزارگزی جنوب میناب، واقع در 4هزارگزی باختر. راه مالرو. جاسک به میناب. جلگه و گرمسیر و مالاریائی و دارای 130 تن سکنه است. آب از چاه دارد. محصول آن خرما و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (ازفرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
کار آزموده مجرب کار کشته: (ز لشکر گزین کرد پس بخردان جهاندیده و کار کرده ردان)، جنگ دیده جنگ آزموده: (بیاورد لشکرده و دو هزار جهاندیده و کار کرده سوار)، مستعمل کهنه
کار آزموده مجرب کار کشته: (ز لشکر گزین کرد پس بخردان جهاندیده و کار کرده ردان)، جنگ دیده جنگ آزموده: (بیاورد لشکرده و دو هزار جهاندیده و کار کرده سوار)، مستعمل کهنه