معنی زارنده
زارنده
((رَ دِ))
زاری کننده
تصویر زارنده
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با زارنده
زارنده
زارنده
زاری کننده ناله و فریاد کننده
فرهنگ لغت هوشیار
زارنده
زارنده
زاری کننده، کسی که گریه و ناله می کنند
فرهنگ فارسی عمید
زارنده
زارنده
زاری کننده. نالنده. و رجوع به زار و زاری شود
لغت نامه دهخدا
دارنده
دارنده
صاحب
فرهنگ واژه فارسی سره
گزارنده
گزارنده
مفسر
فرهنگ واژه فارسی سره
آزارنده
آزارنده
موذی، موجع، مولم
فرهنگ لغت هوشیار
بارنده
بارنده
آنچه می بارد آنچه بشکل قطرات آب فرو ریزد
فرهنگ لغت هوشیار
زاینده
زاینده
والد، بچه آورنده
فرهنگ لغت هوشیار
دارنده
دارنده
مالک، چیزی که به کسی تعلق دارد
فرهنگ لغت هوشیار