کارکننده و کارفرما و فاعل از کاشتن. (آنندراج). ج، کارندگان: اگر کشتمندی شود کوفته وز آن رنج کارنده آشوفته و گر اسب در کشت زاری شود کسی نیز بر میوه داری شود دم اسب و گوشش بباید برید سر دزد بر دار باید کشید. فردوسی. ز تخم پراکنده وز مزد و رنج ببخشید کارندگانرا ز گنج. فردوسی