- ژولیدن
- (ژولید ژولد خواهد ژولید ژولنده ژولیده) در هم شدن پریشان شدن آشفته گردیدن
معنی ژولیدن - جستجوی لغت در جدول جو
- ژولیدن
- درهم شدن، پریشان شدن، آشفته شدن
![تصویری از ژولیدن](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/1/5/5/amd-0015559.jpg)
- ژولیدن ((دَ))
- پریشان شدن، جولیدن
![تصویری از ژولیدن](https://jadvaljoo.ir/WordCard/mon/0/0/1/7/5/mon-0017592.jpg)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پژمرده شدن، پریشان گردیدن، در هم شدن، نرم گردیدن، پژمرده کردن، در هم آمیختن، تفحص کردن باز پرسیدن، نصیحت کردن
![تصویری از پژولیدن](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/2/4/5/amd-0024563.jpg)
وژولیدن، پژمرده شدن، درهم شدن
پریشان شدن، آشفته شدن، شوریده شدن، آشفتن، آشوفتن، شوریدن، بشولیدن، پشولیدن، پریشیدن، برهم خوردن
پریشان شدن، آشفته شدن، شوریده شدن، آشفتن، آشوفتن، شوریدن، بشولیدن، پشولیدن، پریشیدن، برهم خوردن
![تصویری از وژولیدن](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/2/5/1/amd-0025176.jpg)
پژولیدن، پژمرده شدن، درهم شدن
پریشان شدن، آشفته شدن، شوریده شدن، آشفتن، آشوفتن، شوریدن، بشولیدن، پشولیدن، پریشیدن، برهم خوردن
پریشان شدن، آشفته شدن، شوریده شدن، آشفتن، آشوفتن، شوریدن، بشولیدن، پشولیدن، پریشیدن، برهم خوردن
![تصویری از ژولیده](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/1/5/5/amd-0015560.jpg)
درهم رفته، شوریده، آشفته و درهم، برای مثال همی گفت ژولیده دستار و موی / کف دست شکرانه مالان به روی (سعدی - لغت نامه - ژولیده)
![تصویری از مولیدن](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/1/5/0/amd-0015073.jpg)
درنگ کردن، دیر کردن، دیر ماندن، برای مثال بمولیم تا آن سپاه گران / بیایند گردان و جنگ آوران (فردوسی - ۳/۱۳۵)
![تصویری از لولیدن](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/2/7/3/amd-0027356.jpg)
در جای خود جنبیدن و پیچیدن، لول خوردن، لول زدن
درهم لولیدن: درهم رفتن و در یک جا جنبیدن جمعیت
درهم لولیدن: درهم رفتن و در یک جا جنبیدن جمعیت