جدول جو
جدول جو

معنی پیرایش - جستجوی لغت در جدول جو

پیرایش
زینت دادن بکاستن، زینت کردن (مطلقا) آراستن: رسولان مبهوت و مدهوش در آرایش آن بزم و پیرایش آن مجلس بماندند، دباغت آش کردن پوست، آماده کردن ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
پیرایش
برش دادن، خوش نما گردانیدن
تصویری از پیرایش
تصویر پیرایش
فرهنگ فارسی عمید
پیرایش
((یِ))
با کم کردن و کوتاه نمودن چیزی را زیبا ساختن، زینت کردن
تصویری از پیرایش
تصویر پیرایش
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پیرایشگر
تصویر پیرایشگر
زینت دهنده، دباغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیرایشگر
تصویر پیرایشگر
پیراینده، پیرایش کننده، دباغ، سلمانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیرایشگر
تصویر پیرایشگر
((یِ گَ))
سلمانی، دباغ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گیرایش
تصویر گیرایش
جذابیت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ویرایش
تصویر ویرایش
ادیت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پیمایش
تصویر پیمایش
اکتیال
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پیدایش
تصویر پیدایش
ظهور، استحضار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پیرایی
تصویر پیرایی
در ترکیبات بمعنی عمل پیراستن آید سرو پیرایی ناخن پیرایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیرایه
تصویر پیرایه
آرایش وزیور، تهمت وافترا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیراهش
تصویر پیراهش
پیراستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیدایش
تصویر پیدایش
پدیدار گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
عمل پیمودن اندازه گیری: میان دو صد چاهساری شگفت به پیمایش اندازه نتوان گرفت. (شا. لغ)، مساحت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیمایش
تصویر پیمایش
اندازه گیری، پیمانه گیری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیرایه
تصویر پیرایه
زیب، زینت، زیور، آرایش، برای مثال حریف مجلس ما خود همیشه دل می برد / علی الخصوص که پیرایه ای بر او بستند (سعدی۲ - ۴۱۹)، ز دانش چو جان تو را مایه نیست / به از خامشی هیچ پیرایه نیست (فردوسی - ۷/۱۸۰) تهمت، افترا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیراهش
تصویر پیراهش
پیرایش، برش دادن، خوش نما گردانیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیدایش
تصویر پیدایش
آشکار شدن، پدیدار گشتن، پیدایی، خلقت، هستی، وجود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ویرایش
تصویر ویرایش
تصحیح متن به لحاظ رسم الخط، جمله بندی، محتوا و مانند آن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیرایه
تصویر پیرایه
((یِ))
زیور، زینت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیدایش
تصویر پیدایش
((پَ یِ))
ظهور، پدیدار گشتن، خلقت، آفرینش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیمایش
تصویر پیمایش
((پِ یِ))
پیمودن، طی کردن، اندازه گیری، مساحت کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ویرایش
تصویر ویرایش
((یِ))
زیاد یا کم کردن مطلب، تصحیح و تنقیح متن هایی که جهت چاپ و نشر آماده می کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ویرایش
تصویر ویرایش
Edition
دیکشنری فارسی به انگلیسی
संस्करण
دیکشنری فارسی به هندی