جدول جو
جدول جو

معنی پیرایشگر

پیرایشگر
پیراینده، پیرایش کننده، دباغ، سلمانی
تصویری از پیرایشگر
تصویر پیرایشگر
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با پیرایشگر

پیرایشگر

پیرایشگر
پیراینده. که پیراید. که زینت دهد، حلاق، دباغ. رجوع به پیراستن شود
لغت نامه دهخدا

پیرایه گر

پیرایه گر
آنکه بپیراید پیراینده آنکه پیرایه کند: پیرایه گر پرند پوشان سرمایه ده شکر فروشان. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار