جامۀ نازک و کوتاه که مردان زیر لباس بر تن می کنند، جامۀ نازک و بلند زنانه پیراهن کاغذی (کاغذین) کردن: کنایه از دادخواهی کردن. در قدیم رسم بوده که گاهی ستمدیده ای پیراهن یا جامۀ کاغذی بر تن می کرده و به پای علم داد می رفته تا داد او را از ستمگر بستانند پیراهن مراد: پیراهنی که بعضی از زنان در روز ۲۷ رمضان با پول گدایی خریداری می کنند و در مسجد میان دو نماز ظهر و عصر می دوزند و بر تن می کنند تا حاجتشان برآورده شود
جامۀ نازک و کوتاه که مردان زیر لباس بر تن می کنند، جامۀ نازک و بلند زنانه پیراهن کاغذی (کاغذین) کردن: کنایه از دادخواهی کردن. در قدیم رسم بوده که گاهی ستمدیده ای پیراهن یا جامۀ کاغذی بر تن می کرده و به پای عَلَم داد می رفته تا داد او را از ستمگر بستانند پیراهن مراد: پیراهنی که بعضی از زنان در روز ۲۷ رمضان با پول گدایی خریداری می کنند و در مسجد میان دو نماز ظهر و عصر می دوزند و بر تن می کنند تا حاجتشان برآورده شود
سخن کنایه آمیز که معمولاً به منظور توهین یا تمسخر و سرزنش بر زبان می آید، سرزنش، سرکوفت، ملامت، زاغ پا، بیغاره، تفش، عتیب، تفشه، طعنه، نکوهش، سراکوفت، تفشل، بیغار برای مثال سه چیزت بباید کزاو چاره نیست / وز آن نیز بر سرت پیغاره نیست (فردوسی - ۴/۴)
سخن کنایه آمیز که معمولاً به منظور توهین یا تمسخر و سرزنش بر زبان می آید، سَرزَنِش، سَرکوفت، مَلامَت، زاغ پا، بیغارِه، تَفش، عِتیب، تَفشِه، طَعنِه، نِکوهِش، سَراکوفت، تَفشَل، بیغار برای مِثال سه چیزت بباید کزاو چاره نیست / وز آن نیز بر سرت پیغاره نیست (فردوسی - ۴/۴)
زیب، زینت، زیور، آرایش، برای مثال حریف مجلس ما خود همیشه دل می برد / علی الخصوص که پیرایه ای بر او بستند (سعدی۲ - ۴۱۹)، ز دانش چو جان تو را مایه نیست / به از خامشی هیچ پیرایه نیست (فردوسی - ۷/۱۸۰) تهمت، افترا
زیب، زینت، زیور، آرایش، برای مِثال حریف مجلس ما خود همیشه دل می برد / علی الخصوص که پیرایه ای بر او بستند (سعدی۲ - ۴۱۹)، ز دانش چو جان تو را مایه نیست / بِه از خامشی هیچ پیرایه نیست (فردوسی - ۷/۱۸۰) تهمت، افترا
مربوط به پیران، آنچه درخور پیران است، به روشی که از پیران انتظار می رود، برای مثال جهان بر جوانان جنگ آزمای / رها کن فروکش تو پیرانه پای (نظامی۵ - ۸۲۵)، پیر
مربوط به پیران، آنچه درخور پیران است، به روشی که از پیران انتظار می رود، برای مِثال جهان بر جوانان جنگ آزمای / رها کن فروکش تو پیرانه پای (نظامی۵ - ۸۲۵)، پیر
پیرارسال، سال پیش از پارسال، دو سال پیش ازسال حاضر، عام عام اول، (مهذب الاسماء) : سال امسالین نوروز طربناکترست پار و پیرار همی دیدم اندوهگنا، منوچهری، نوروز را بگفت که در خاندان ملک از فرّ و زینت توکه پیرار بود و پار، منوچهری، چو حورا که آراست این پیرزن را؟ همان کس که آراست پیرار و پارش، ناصرخسرو، شدت پار و پیرار و امسال اینک روش بر ره پار و پیرار دارد، ناصرخسرو، از تاک رز انگور نو امسال خوش آمدت هرچند کزو پار همین آمد و پیرار، ناصرخسرو، هنوز یاری پیرار رفتی از پیشم چرا همی طلبی مر مرا بدین بگهی، ناصرخسرو، هرگز نیامدست و نیاید گذشته بار بر قول من گوا بس پیرار و پار من، ناصرخسرو، تاسال پیرار بحضور امیران ... این قصه بوجهی بگفت که بسی مردم جامه ها چاک کردند، (کتاب النقض ص 406)، بنده ات بود گرسنه پیرار پار زن کرد و بچه زاد امسال، کمال اسماعیل، ز لب امسالم از چه بوسه نداد که به پیرار داد و در پارش، شیبانی، ، روز پیش از دی که آنرا پریر نیز گویند، (شرفنامه)، اما ظاهراً پار و پیرار جز در مورد سال بکار نرفته است
پیرارسال، سال پیش از پارسال، دو سال پیش ازسال حاضر، عام عام اول، (مهذب الاسماء) : سال امسالین نوروز طربناکترست پار و پیرار همی دیدم اندوهگنا، منوچهری، نوروز را بگفت که در خاندان ملک از فرّ و زینت توکه پیرار بود و پار، منوچهری، چو حورا که آراست این پیرزن را؟ همان کس که آراست پیرار و پارش، ناصرخسرو، شدت پار و پیرار و امسال اینک روش بر ره پار و پیرار دارد، ناصرخسرو، از تاک رز انگور نو امسال خوش آمدت هرچند کزو پار همین آمد و پیرار، ناصرخسرو، هنوز یاری پیرار رفتی از پیشم چرا همی طلبی مر مرا بدین بگهی، ناصرخسرو، هرگز نیامدست و نیاید گذشته بار بر قول من گوا بس پیرار و پار من، ناصرخسرو، تاسال پیرار بحضور امیران ... این قصه بوجهی بگفت که بسی مردم جامه ها چاک کردند، (کتاب النقض ص 406)، بنده ات بود گرسنه پیرار پار زن کرد و بچه زاد امسال، کمال اسماعیل، ز لب امسالم از چه بوسه نداد که به پیرار داد و در پارش، شیبانی، ، روز پیش از دی که آنرا پریر نیز گویند، (شرفنامه)، اما ظاهراً پار و پیرار جز در مورد سال بکار نرفته است
شاعر معروف ایتالیائی متولد بسال 1304 م. 703/ ه. ق. در آرززو. وی مورخ و متتبعی بزرگ و صاحب مطالعات کثیره درکتب خطی قدیم و یکی از مبرزترین افراد بشردوستان در عصر تجدد بود و شهرت وی بیشتر در منظومه هائی است بزبان عمومی. وفات وی در سال 1374 م. / 775 ه. ق
شاعر معروف ایتالیائی متولد بسال 1304 م. 703/ هَ. ق. در آرززو. وی مورخ و متتبعی بزرگ و صاحب مطالعات کثیره درکتب خطی قدیم و یکی از مبرزترین افراد بشردوستان در عصر تجدد بود و شهرت وی بیشتر در منظومه هائی است بزبان عمومی. وفات وی در سال 1374 م. / 775 هَ. ق
کمی پیش، اندکی قبل اندکی قبل کمی پیش: یاران موافق همه از دست شدند در پای اجل یکان یکان پست شدند. بودیم بیک شراب در مجلس عمر یک دوره زما پیشترک مست شدندخ (خیام)، اندکی جلوتر: من که درین منزلشان مانده ام مرحله ای پیشترک مانده ام. (نظامی)
کمی پیش، اندکی قبل اندکی قبل کمی پیش: یاران موافق همه از دست شدند در پای اجل یکان یکان پست شدند. بودیم بیک شراب در مجلس عمر یک دوره زما پیشترک مست شدندخ (خیام)، اندکی جلوتر: من که درین منزلشان مانده ام مرحله ای پیشترک مانده ام. (نظامی)
گونه ای پرنده شکاری دور پرواز که جثه اش به اندازه سه برابر یک کبوتر است و دارای چشمی بسیار دوربین است و اوجش نیز بسیار است. پرهای بدنش سفید و خال هایش سیاه رنگند سیسالک شیشلنگ
گونه ای پرنده شکاری دور پرواز که جثه اش به اندازه سه برابر یک کبوتر است و دارای چشمی بسیار دوربین است و اوجش نیز بسیار است. پرهای بدنش سفید و خال هایش سیاه رنگند سیسالک شیشلنگ