- پھسلنا
- سرخوردن، لیز خوردن، صاف، لغزنده
معنی پھسلنا - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
یخ زدایی کردن، ذوب شدن
شکوفه دادن، باز کردن
صدای انفجار دادن، منفجر شدن، ترکیدن، فوران کردن
خراشیدن، آسیاب کردن، خردکننده
دستکاری کردن، بازی کردن، سرگرم کردن، به بازی کردن، ورزش کردن
باز کردن، برای باز کردن، خشمگین شدن، باز کردن قفل، باز کردن بسته بندی، باز کردن رول ها، باز کردن گره ها
فراموشی، فراموش کردن
بریدن، پاره کردن
منتشر شدن، گسترده شدن، کشیده شدن
لغزندگی، لغزنده
گرفتار کردن، گیر کردن
جوشیدن، برای شکستن
گسترش دادن، برای گسترش، چرخاندن، پراکنده کردن، پخش کردن، تکثیر کردن
سنگین کردن، تاب خوردن، تکان دادن، تلو تلو خوردن
نفخ کردن، شکوفا شدن، رونق یافتن، گل دادن، تورّم ایجاد کردن
لهو کردن، گوزن