پویاننده دواننده، آنکه دیگری را وادار به دویدن کند، آنکه سوار بر اسب یا چهارپای دیگر شود و او را بدواند ادامه... دواننده، آنکه دیگری را وادار به دویدن کند، آنکه سوار بر اسب یا چهارپای دیگر شود و او را بدواند تصویر پویاننده فرهنگ فارسی عمید
پویاننده (نَ دَ / دِ) آنکه کسی را بپوییدن دارد. براه برنده. دواننده. بپویه دارنده. بپویه برنده ادامه... آنکه کسی را بپوییدن دارد. براه برنده. دواننده. بپویه دارنده. بپویه برنده لغت نامه دهخدا
پویاننده آنکه کسی یا چارپایی را بپوییدن دارد براه برنده دواننده ادامه... آنکه کسی یا چارپایی را بپوییدن دارد براه برنده دواننده تصویر پویاننده فرهنگ لغت هوشیار