- پرنس
- شاهزاده
معنی پرنس - جستجوی لغت در جدول جو
- پرنس
- پسر پادشاه، شاهزاده
- پرنس ((پِ رَ))
- شاهزاده
- پرنس
- شاهزاده، شاهپور
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شاهدخت
دختر پادشاه
شاهزاده خانم، شاه دخت
کلاه درویشی
اکلیون
پر رطوبت، پر اشک مقابل کم نم. یا تنباکوی پرنم. که خوب در آب خیسیده باشد مقابل تنباکوی کم نم
برنج
پناه بر خدا، حاشا، هرگز، معاذ اللّه، پرگست، برگست، عیاذا بالله
آنچه رطوبت بسیار داشته باشد
کلاه دراز، کلاه درویشی، برکی، جامه ای که کلاه هم داشته باشد مثلاً بارانی
برنج، آلیاژی زرد رنگ و مرکب از مس و روی که برای ساختن سماور یا کفۀ ترازو و سینی به کار می رود
فرناس، غافل، نادان، خواب آلود
پریشب، شب پیش از دیشب، دو شب پیش، شب گذشته، پرندوش، پریدوش، پردوش، پرندوار
درختچه ای کوچک از تیرۀ ریواس، با بوتۀ پرشاخ، ساقۀ خاکستری، برگ های باریک و نوک تیز و میوۀ بال دار،
نوعی پارچۀ ابریشمی ساده و بی نقش، حریر، برای مثال سه نگردد بریشم ار او را / پرنیان خوانی و حریر و پرند (هاتف - ۴۹) تیغ و شمشیر برّان و جوهردار، برای مثال به زرین و سیمین دو صد تیغ هند / چه زو سی به زهرآب داده پرند (فردوسی - ۱/۲۳۸) ، ز یاقوت و الماس و از تیغ هند / همه تیغ هندی سراسر پرند (فردوسی - ۷/۳۰۵)
درختچه ای کوچک از تیرۀ ریواس، با بوتۀ پرشاخ، ساقۀ خاکستری، برگ های باریک و نوک تیز و میوۀ بال دار،
نوعی پارچۀ ابریشمی ساده و بی نقش، حریر،
جوهر شمشیر، برق شمشیر، تیغ جوهردار، برق و جلا
پرنیان، نوعی پارچۀ ابریشمی منقش، دیبای منقش، حریر نازک، پرنون، برنو، برنون
آنکه در دویدن و ورزش زود خسته نشود و نفسش نگیرد
Corniness
cafonice
Kitsch
банальность
вульгарність
cursilería
cornichonnerie