معنی پرنم
- پرنم
- آنچه رطوبت بسیار داشته باشد
واژههای مرتبط با پرنم
پرنم
- پرنم
- پر رطوبت، پر اشک مقابل کم نم. یا تنباکوی پرنم. که خوب در آب خیسیده باشد مقابل تنباکوی کم نم
پرنم
- پرنم
- بسیار نداوثاد. پراشک:
که ما نام او در جهان کم کنیم
دل و دیدۀ زال پرنم کنیم.
فردوسی.
- تنباکوی پرنم،مقابل کم نم. که آب بسیار بدو آمیخته باشند: من پرنم می کشم
ترنم
- ترنم
- زمزمه کردن یک نغمه، آواز، نغمه
پرند
- پرند
- ابریشم، پرن، پارچه ابریشمی بدون نقش ونگار، حریر ساده
پرنا
- پرنا
- پرنیان
پرنس
- پرنس
- شاهزاده
ترنم
- ترنم
- زمزمه
پرنما
- پرنما
- مجلل
پرند
- پرند
- اکلیون
