معنی پرنسس
پرنسس
((پِ رَ س ِ))
شاهدخت
تصویر پرنسس
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با پرنسس
پرنسس
پرنسس
شاهدخت
فرهنگ واژه فارسی سره
پرنسس
پرنسس
دختر پادشاه
فرهنگ لغت هوشیار
پرنسس
پرنسس
شاهزاده خانم، شاه دخت
فرهنگ فارسی عمید
پرناس
پرناس
فرناس، غافل، نادان، خواب آلود
فرهنگ فارسی عمید
پرنفس
پرنفس
آنکه در دویدن و ورزش زود خسته نشود و نفسش نگیرد
فرهنگ فارسی عمید
پرنفس
پرنفس
در تداول عوام، پرگوی. پرچانه
لغت نامه دهخدا
پرنس
پرنس
شاهزاده
فرهنگ واژه فارسی سره
پرنس
پرنس
پسر پادشاه، شاهزاده
فرهنگ لغت هوشیار
پرنس
پرنس
شاهزاده
فرهنگ فارسی معین