جدول جو
جدول جو

معنی پرستارگی - جستجوی لغت در جدول جو

پرستارگی
عمل پرستاره خدمتکاری
تصویری از پرستارگی
تصویر پرستارگی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پرستاری
تصویر پرستاری
تیمار داری، تیمار، خدمت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرستاری
تصویر پرستاری
شغل و عمل پرستار، مراقبت کردن از شخصی که توانایی انجام کارهای روزمرۀ خود را ندارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرستادگی
تصویر فرستادگی
رسالت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پرستندگی
تصویر پرستندگی
عبادت عبودیت، خدمت خدمتکاری خادمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرستشگری
تصویر پرستشگری
نیایش ستایش عبادت، خدمت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرستاروش
تصویر پرستاروش
مانند پرستار پرستاروار پرستارفش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرستندگی
تصویر پرستندگی
بندگی، عبادت، خدمتکاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرخوارگی
تصویر پرخوارگی
پرخواری، پرخوری، شکم پرستی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرستاروش
تصویر پرستاروش
پرستارمانند مانند پرستار مانند غلام و برده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرستادگی
تصویر فرستادگی
رسالت، پیامبری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرخوارگی
تصویر پرخوارگی
((پ.ُ خا رَ))
پرخوری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرستندگی
تصویر پرستندگی
((پَ رَ تَ دِ))
پرستش، عبودیت، خدمت، خدمتکاری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرستشگری
تصویر پرستشگری
نیایش، عبادت، خدمت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ابرستارگی
تصویر ابرستارگی
Superstardom
دیکشنری فارسی به انگلیسی
статус суперзвезды
دیکشنری فارسی به روسی
статус суперзірки
دیکشنری فارسی به اوکراینی
ความเป็นซุปเปอร์สตาร์
دیکشنری فارسی به تایلندی
مجد النّجوميّة
دیکشنری فارسی به عربی
सुपरस्टारडम
دیکشنری فارسی به هندی
מַעֲמַד סוּפֶּר-כּוֹכָב
دیکشنری فارسی به عبری
スーパースターダム
دیکشنری فارسی به ژاپنی
সুপারস্টারডম
دیکشنری فارسی به بنگالی