معنی پرستندگی - فرهنگ فارسی معین
معنی پرستندگی
- پرستندگی((پَ رَ تَ دِ))
- پرستش، عبودیت، خدمت، خدمتکاری
تصویر پرستندگی
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با پرستندگی
پرستندگی
- پرستندگی
- عبادت. عبودیت، خدمت. خادمی. خدمتکاری:
نباید ز شاهان پرستندگی
نجوید کس از تاجور بندگی.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
پراکندگی
- پراکندگی
- پریشانی تفرق تشتت افتراق انتشار. پریشانی تفرق تشتت افتراق انتشار. پریشانی تفرق تشتت افتراق انتشار
فرهنگ لغت هوشیار