معنی پردوام - جستجوی لغت در جدول جو
پردوام
آنچه دوام بسیار داشته باشد
ادامه...
آنچه دوام بسیار داشته باشد
تصویر پردوام
فرهنگ فارسی عمید
پردوام
(پُ دَ)
که بسیار پاید
ادامه...
که بسیار پاید
لغت نامه دهخدا
پردوام
آنچه که دوام بسیار دارد
ادامه...
آنچه که دوام بسیار دارد
تصویر پردوام
فرهنگ لغت هوشیار
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر اردشام
اردشام
(پسرانه)
پسر ارتاسس دوم و برادر تیگران اول از سلسله اشکانیان ارمنستان
ادامه...
پسر ارتاسس دوم و برادر تیگران اول از سلسله اشکانیان ارمنستان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویر پرینام
پرینام
(دخترانه)
دارای نامی زیبا
ادامه...
دارای نامی زیبا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویر پریفام
پریفام
(دخترانه)
زیبا چون پری
ادامه...
زیبا چون پری
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویر پراهام
پراهام
(پسرانه)
پرهام
ادامه...
پرهام
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویر اردوان
اردوان
(پسرانه)
یاری کننده درستکاران، نام پادشاهان معروف اشکانی، از شخصیتهای شاهنامه، نام چند تن از پادشاهان اشکانی
ادامه...
یاری کننده درستکاران، نام پادشاهان معروف اشکانی، از شخصیتهای شاهنامه، نام چند تن از پادشاهان اشکانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویر بادوام
بادوام
بادَوام
استوار، محکم، مدغم، ستوار، مرصوص، متأکّد، مستحکم، درواخ، حصین
پایدار، ویژگی آنچه زود فرسوده و نابود نشود
ادامه...
استوار، محکم، مُدغَم، سُتوار، مَرصوص، مُتَأکِّد، مُستَحکَم، دَرواخ، حَصین
پایدار، ویژگی آنچه زود فرسوده و نابود نشود
فرهنگ فارسی عمید
تصویر مردوار
مردوار
مانند مردان مانند دلاوران
ادامه...
مانند مردان مانند دلاوران
فرهنگ فارسی عمید
تصویر پرندوار
پرندوار
پَرَندوار
پریشب، شب پیش از دیشب، دو شب پیش، شب گذشته، پرندوش، پریدوش، پردوش، پرند
ادامه...
پَریشَب، شب پیش از دیشب، دو شب پیش، شب گذشته، پَرَندوش، پَریدوش، پَردوش، پَرَند
فرهنگ فارسی عمید
تصویر زردفام
زردفام
زرد رنگ، هر چیزی که رنگش زرد باشد،
برای مثال چو خورشید خنجر کشید از نیام / پدید آمد آن مطرف زردفام
(فردوسی - ۸/۵۹)
ادامه...
زرد رنگ، هر چیزی که رنگش زرد باشد،
برای مِثال چو خورشید خنجر کشید از نیام / پدید آمد آن مِطرَف زردفام
(فردوسی - ۸/۵۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویر پرخواب
پرخواب
آنکه بسیار بخوابد، خوابناک، خواب آلود
ادامه...
آنکه بسیار بخوابد، خوابناک، خواب آلود
فرهنگ فارسی عمید
تصویر گردوار
گردوار
پهلوان وار، به روش پهلوانان مانند پهلوان
ادامه...
پهلوان وار، به روش پهلوانان مانند پهلوان
فرهنگ فارسی عمید
تصویر پرخوار
پرخوار
کسی که بسیار غذا بخورد، بسیار خوار، شکم پرست
ادامه...
کسی که بسیار غذا بخورد، بسیار خوار، شکم پرست
فرهنگ فارسی عمید
تصویر پدروار
پدروار
پدرانه، ویژگی رفتار یا عملکردی مانند پدران، محبت آمیز
ادامه...
پدرانه، ویژگی رفتار یا عملکردی مانند پدران، محبت آمیز
فرهنگ فارسی عمید
تصویر پرتوان
پرتوان
پرطاقت، پرنیرو، سخت، شدید
ادامه...
پرطاقت، پرنیرو، سخت، شدید
فرهنگ فارسی عمید
بردوام
(بَ دَ)
همواره. همیشه. مداوم. علی الدوام. (آنندراج) :
چو تمکین و جاهت بود بردوام
مکن زور بر مرد درویش و عام.
سعدی
ادامه...
همواره. همیشه. مداوم. علی الدوام. (آنندراج) :
چو تمکین و جاهت بود بردوام
مکن زور بر مرد درویش و عام.
سعدی
لغت نامه دهخدا
پردوامی
(پُ دَ)
حالت و چگونگی پردوام. حالت و چگونگی چیزی که بسیار پاید
ادامه...
حالت و چگونگی پردوام. حالت و چگونگی چیزی که بسیار پاید
لغت نامه دهخدا
تصویر مردوار
مردوار
مردانه، دلیرانه، شجاعانه
ادامه...
مردانه، دلیرانه، شجاعانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر نردبام
نردبام
نردبان
ادامه...
نردبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر هردوان
هردوان
هردو: (حمق راحد فساد ذکر وفکر جمع این هردوان بیکدیگر) (حدیقه)
ادامه...
هردو: (حمق راحد فساد ذکر وفکر جمع این هردوان بیکدیگر) (حدیقه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر پرتوان
پرتوان
پر طاقت، پر نیرو
ادامه...
پر طاقت، پر نیرو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر پرفواژ
پرفواژ
سوراخ کردن برگهای کاغذ بوسیله ماشین
ادامه...
سوراخ کردن برگهای کاغذ بوسیله ماشین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر پرگرام
پرگرام
طرح، نقشه
ادامه...
طرح، نقشه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر پردهان
پردهان
آنکه دهانش مملو از چیزی باشد
ادامه...
آنکه دهانش مملو از چیزی باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر پرخواب
پرخواب
خواب آلود
ادامه...
خواب آلود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر بادوام
بادوام
پایدار، استوار و ثابت
ادامه...
پایدار، استوار و ثابت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر پدروار
پدروار
مانند پدر
ادامه...
مانند پدر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر بیدوام
بیدوام
ناپایدار، بی ثبات
ادامه...
ناپایدار، بی ثبات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر پر دوام
پر دوام
ماندنی پایدار آنکه بسیار پایدظنکه بسیار دوام کند
ادامه...
ماندنی پایدار آنکه بسیار پایدظنکه بسیار دوام کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر پردوامی
پردوامی
حالت و چگونگی پر دوام پایداری
ادامه...
حالت و چگونگی پر دوام پایداری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر بادوام
بادوام
((دَ))
محکم، استوار
ادامه...
محکم، استوار
فرهنگ فارسی معین
تصویر پرگرام
پرگرام
((پُ رُ))
برنامه
ادامه...
برنامه
فرهنگ فارسی معین
تصویر بادوام
بادوام
دیرنده
ادامه...
دیرنده
فرهنگ واژه فارسی سره