جدول جو
جدول جو

معنی پاپیتال - جستجوی لغت در جدول جو

پاپیتال
عشقه
تصویری از پاپیتال
تصویر پاپیتال
فرهنگ لغت هوشیار
پاپیتال
گیاهی با گل های سبز و میوۀ سیاه که به درخت و سایر اشیای مجاور خود می پیچد و بالا می رود، شاخه های آن به هر جا بچسبد ریشه های فرعی تولید می کند، عشقه، لوک، جلبوب، دارسج، ازفچ، غساک، لبلاب، نیژ، نویچ، بدسگان، سن، فژغند، فرغند
تصویری از پاپیتال
تصویر پاپیتال
فرهنگ فارسی عمید
پاپیتال
گیاهی است بالا رونده با برگ های درشت و ساقه های نازک، میوه عشقه دارای اثر مسهلی است ولی خالی از سمیت نیست، عشقه
تصویری از پاپیتال
تصویر پاپیتال
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پاپیچال
تصویر پاپیچال
پاپیتال، گیاهی با گل های سبز و میوۀ سیاه که به درخت و سایر اشیای مجاور خود می پیچد و بالا می رود، شاخه های آن به هر جا بچسبد ریشه های فرعی تولید می کند، عشقه، لوک، جلبوب، دارسج، ازفچ، غساک، لبلاب، نیژ، نویچ، بدسگان، سن، فژغند، فرغند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاپیتال
تصویر کاپیتال
سرمایه، دارائی، کرسی نشین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاپیتال
تصویر کاپیتال
سرمایه، ثروت، دارایی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کاپیتول
تصویر کاپیتول
ایتالیایی بارو باروی رم
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی پهلوان پنبه رستم نما بنگرید به کپیتن سلطان سروان، فرمانده، ناخدای کشتی، رهبر تیم ورزش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاپیتان
تصویر کاپیتان
سروان، فرمانده، خلبان، ناخدا، رهبر یک تیم ورزشی، سریار (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کاپیتول
تصویر کاپیتول
کلابرگ، ساقه یا نهنجی که گل های کوچک بسیار بر روی آن قرار می گیرند مانند گل آفتابگردان، کاپیتول
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاپیتان
تصویر کاپیتان
خلبان، ناخدای کشتی، بازیکنی که در حین بازی هدایت گر و سخن گوی تیم است
فرهنگ فارسی عمید
گیاهی از تیره لوگانیها که بعضی از گونه هایش بشکل درختچه نیز میباشد. برگهایش بیضوی شکل و 3 تا 5 رگبرگ اصلی بمحاذات دمبرگ آن در طول برگ قرار دارد باقلای اجناز باقلای مسهل هندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پایمال
تصویر پایمال
لگدکوب، خراب
فرهنگ لغت هوشیار
گودال زیر پای جولاهگانگودالی که نانوا بقال یا آشپز در آن میایستد و چیز میفروشد، گودالی که شیر در آن جمع کنند و فروشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پایمال
تصویر پایمال
پامال، چیزی که زیر پا مالیده شده، لگدکوب شده، پست و زبون شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پایمال
تصویر پایمال
لگدکوب شده، از بین رفته، زبون، پست
فرهنگ فارسی معین
گیاهی از نوع باقلا با برگ های درشت بیضی که دانه های آن دارای مادۀ استریکنین است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاتال
تصویر پاتال
پیر ناتوان: از این پیر و پاتالها کاری ساخته نیست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاتال
تصویر پاتال
پیر، ناتوان
فرهنگ فارسی معین