جدول جو
جدول جو

معنی کاپیتول

کاپیتول
کلابرگ، ساقه یا نهنجی که گل های کوچک بسیار بر روی آن قرار می گیرند مانند گل آفتابگردان، کاپیتول
تصویری از کاپیتول
تصویر کاپیتول
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با کاپیتول

کاپیتال

کاپیتال
سرمایه، دارائی، پایتخت، کرسی نشین، حاکم نشین
لغت نامه دهخدا

کاپیتو

کاپیتو
کایوس اتیوس. وقایع نگار رومی عهد اغسطس (اگوست)
لغت نامه دهخدا

پاپیتال

پاپیتال
گیاهی با گل های سبز و میوۀ سیاه که به درخت و سایر اشیای مجاور خود می پیچد و بالا می رود، شاخه های آن به هر جا بچسبد ریشه های فرعی تولید می کند، عَشَقه، لوک، جلبوب، دارسج، ازفچ، غساک، لبلاب، نیژ، نویچ، بدسگان، سَن، فژغند، فرغند
پاپیتال
فرهنگ فارسی عمید

کاپیتان

کاپیتان
فرانسوی پهلوان پنبه رستم نما بنگرید به کپیتن سلطان سروان، فرمانده، ناخدای کشتی، رهبر تیم ورزش
فرهنگ لغت هوشیار

کالیکول

کالیکول
کاسه گل اضافی بر کاسه اصلی گل برخی گیاهان مانند پنیرک میخک و توت فرنگی. این کاسه گل اضافی از مجموعه ای از برگها و قطعات کاسبرگ مانند اضافی پدید میاید
فرهنگ لغت هوشیار